شما اینجا هستید: صفحه اصلی طبقه بندی نشدهسبک زندگی و کارآفرینی فرهنگی

سبک زندگی و کارآفرینی فرهنگی

سبک زندگی و کارآفرینی فرهنگی

سبک کل واحدی است که از اندیشه هنر آفرین و تصاویری که او برای بیان اندیشه خود از مواد، حسی می سازد، پدید می آید. (ج ۱ آریان پور، ۱۳۸۰:۱۰۳) واژه lifestyleبه معنی سبک زندگی، روش های متفاوت زندگی را نشان می دهد. این اصطلاح همچنین می تواند مقایسه «شیوه های زندگی» کشف شده در میان گروه های متفاوت را در جامعه نشان دهد. اصطلاح سبک زندگی به معنای «طرز زندگی» نیز مفهوم سازی شده است. «طرز زندگی» معمولا از طریق ارزش ها و «روش های مصرف» شناخته می شود که ناشی از تمایز فزاینده جوامع سرمایه داری پیشرفته است.(بابایی، ۱۳۸۴:۱۵) از آنجائیکه هر کنشگری برای پاسخ به نیازها و بیان خود، به کمک امکانات، راه و روش های موجود، از اشیا» به شیوه خاصی استفاده می کند،

انواع، طرز رفتار، ترجیحات و جهت گیری های خاصی را در زندگی دارد، بنابراین سبک او با شخصیتش ارتباط می یابد. در تعریف مفهومی سبک زندگی، گیدنز معتقد است: «سبک زندگی را می توان مجموعه ای کم و بیش جامع از عملکردها تعبیر کرد که فرد آنها را به کار می گیرد.

این عملکردها نه فقط نیازهای جاری او را برآورده می سازد بلکه روایت خاصی را هم که وی برای هویت شخصی خویش بر می گزیند، در برابر دیگران مجسم می سازد. سبک زندگی مجموعه ای نسبتا منسجم از همه رفتارها و فعالیت های یک فرد معین در جریان زندگی روزمره است (گیدنز، ۱۳۷۸:۱۲۰)در تعریف سبک زندگی بر مبنای «الگوی مصرف»، اعم از اشیا» و رفتار، شاخص شیوه های متفاوت زندگی افراد و گروه ها مورد نظر است. تعریف دیگر سبک زندگی بر پایه رفتار و اندیشه است. در این تعریف شاخص های سبک زندگی عبارتند از: الف) فعالیت ها (Activities)، علایق (interests)، عقاید(opinion) (ولز و لیگرت) ب) ارزش ها و سبک زندگی (میچل و داگلاس هالت) (lifestyle anb Value) در دیدگاه ارزشی/ شخصیتی، ولز ولیگرت (۱۹۷۹) معتقد که اندیشه سبک زندگی به عنوان متغیرهای مداخله گرایانه بین «شرایط سخت» اقتصادی و رفتارهای مصرفی واقعی، فهمیده می شود و مشخصه های سبک زندگی را شامل فعالیت ها، علایق، منافع و اعتقادات می داند. (۳۲۷:Holt۱۹۷۷)کارآفرینی فرهنگی:اساس تعریف کار آفرینی در قرن هفدهم در فرانسه و به معنای «عهده دار شدن» کاری باز می گردد.تیمونز (Timmons) کار آفرینی را خلق چیزی ارزشمند از هیچ می داند و فری (Fry) کار آفرینی را به معنای آغاز یا رشد یک شرکت نوپا از طریق مدیریت نوآورانه و مدیریت مخاطره پیر تعریف می نماید. پذیر دراکر نیز کارآفرینی را بهره برداری از فرصت ها برای ایجاد تغییر می داند. به گفته وی کارآفرین همواره به دنبال تغییر، پاسخ دادن به آن و بهره برداری از آن به عنوان یک فرصت است.فرهنگ نیز در زبان فرانسه قرون وسطی، به معنای پرستش مذهبی و یا به معنی مزرعه شخم زده و بذر پاشیده بکار رفته است.

 

در قرن هجدهم، فرهنگ به طور عام برای نشان دادن تربیت روح تعریف می شود. امروزه در زبان فرانسه واژه فرهنگ به معنای پیشرفت فکری یک شخص یا به عبارت بهتر کار لازم برای این پیشرفت به کار می رود. در حوزه زبان انگلیسی مفهوم فرهنگ تحولات دیگری به خود می بیند. ای.بی. تایلور در کتب خود بنام فرهنگ های ابتدایی، برای اولین بار واژه فرهنگ را در انگلستان مطرح کرده است.به زعم وی فرهنگ به مفهوم قوم نگاری عام خود، مجموعه پیچیده ای است مشتمل بر معارف، معتقدات، هنر، حقوق، اخلاق، رسوم و تمامی توانایی ها و عاداتی که بیشتر به عنوان عضوی از جامعه اخذ می شود. کارآفرینی فرهنگی، فرآیند ایده پردازی و شناخت فرصت ها و راه اندازی کسب و کارهای فرهنگی است. کارآفرینی فرهنگی به گونه فشرده به معنای مدیریت روندها و فرآیند های تولید و عرضه خدمات و کالاهای فرهنگی و هنری است. به گونه ای که نوآورانه به احیا» وآفرینش ارزش فرهنگی می پردازد. کارآفرینی فرهنگی با رویکردهایی متفاوت و در سطوحی متفاوت مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. برخی از این رویکردها شامل تغییر توجیحات مصرف کننده فرهنگی به شکلی ارزان تر و مناسب تر، تغییر ابزارهای تولید فرهنگی، تغییر عادت زندگی و وجود محدودیت ها به جهت مداخله دولت می باشد.در این شرایط افراد بسیاری که ایده هایشان را به بازار می آورند و فعالیت جدید کار آفرینانه ای را آغز می نمایند، با این عوامل روبرو می شوند. سبک زندگی و کارآفرینی فرهنگی: سبک زندگی به معنای روش ها و طرح های زندگی، از طریق ارزش ها و الگوهای رفتاری با فرهنگ ارتباط می یابد.

 

از عناصر اساسی سازنده الگوهای رفتاری و روش های عمل (سبک زندگی) به کارگیری خرد، عقل و فهم از یک طرف و ذوق و سلیقه از طرف دیگر است. به کارگیری قوه خرد و سلیقه در انتخاب و ارجاع الگوهای عمل در زندگی مستلزم فهم و درک روابط میان خود و دیگران از طریق آموزش ها، مشارکت و تجارت است. بنابراین هر چه الگوها و طرح های انتخابی اندیشیده تر و کاربردی تر باشند، دارای قابلیت اعتماد و اتکا» بیشتری خواهند بود. بنابراین ظهور و ازدیاد مراکز فرهنگی در هر جامعه، میزان فعالیت و مشارکت تمامی مردم یا دست کم اکثریت در آنهاست که گرایشات، سرشت فرهنگی و ارزشی یک نظام را نشان می دهد. (بیلینگتون، ۹ ۱۳۸۰:۱۴) سوبل(۱۹۸۱) در کتاب «سبک زندگی و ساختار اجتماعی» می گوید: ساختار سبک زندگی با ساختار اجتماعی جوامع مرتبط است، اما انتخاب های قابل دسترس برای هر فرد، با حدود زیادی به موفقیت فرد در درون آن ساختار وابسته است. (کینز و بوریمر، ۱۳۸۱:۱۱۳) این موفقیت ها بر اساس ساختار فرصت های اجتماعی (opportunity Social) و برخورداری همگانی از فرصت ها، و ویژگی های انتسابی نظیر جنسیت، قومیت، سن و شانس زندگی (chance life) برای افراد و گروه ها شکل می گیرند.به زعم و بر سبک زندگ در سه مفهوم کاربرد دارد: شیوه زندگی (life of Style)، تدبیر زندگی (Stylizlife of ation) و بخت زندگی (lifeconbuct)، تدبیر زندگی بر انتخاب های افراد دلالت دارد، اما بخت زندگی عبارت است از احتمال تحقق یافتن انتخاب ها، (فاضلی، ۱۳۸۲:۲۸) از دید و بر سبک های زندگی علاوه بر آن که موجد تفاوت بین گروهی می شوند، به برتری منزلتی و طبقاتی نیز مشروعیت می بخشند.

گروه های منزلت و طبقات از طریق سبک های زندگی به گروه های مرجع تبدیل می شوند و معیارهای قضاوت اجتماعی و ارزیابی اخلاقی را نیز تعریف می کنند. این اندیشه به کامل ترین وجه در آثار پیر بوردیو دنبال شده است. (بوردیو، ۱۹۸۰) از این منظر بوردیو در تحلیل سبک زندگی به هفت مفهوم زمینه (Fielb)، سرمایه، منش (Haditus)، عمل (practice)، نماد طبقه و قریحه (taste) اشاره نموده است. زمینه، گسترده ای از نوع خاصی از اعمال است و (.al et ,Warbe، ۲۰۰۲:۳) میدان عرصه رقابت برای کسب پایگاه قدرت است. در باب سرمایه، گر چه از دید مارکس این نابرابری اقتصادی است که منشا» نابرابری را بوجود می آورد، بوردیو به سرمایه فرهنگی اعتقاد دارد. سرمایه فرهنگی در بر گیرنده تمایلات پایدار فرد است که در خلال اجتماعی شدن در فرد انباشته می شوند.

بوردیو تحصیلات را نمودی از سرمایه فرهنگی می داند لیکن گرایش به فعالیت های فرهنگی در نز فرد را سرمایه فرهنگی می خواند تحلیل بوردیو درباره سبک زندگی بر همین نوع سرمایه استوار است. (فاضلی، همان منبع: ۳۷) سه منبع سرمایه فرهنگی به زعم وی عبارتند از پرورش خانوادگی، آموزش رسمی و فرهنگ شغلی (holt، ۱۹۹۸:۷)مفهوم منش هسته اصلی تبیین بوردیو، برای کنش های انسان را شکل می دهد. به زعم وی فرد نه فقط به عنوان فرد بلکه به عنوان محصول ساختار و یک اصل مولد دست اندرکار است. (al et ,Mahar، ۲۰۰۲:۳۵) بوردیو در کتاب «طراحی از نظریه تا عمل» تعریف کامل تری از این مفهوم ارایه کرده است: «ساختارهایی که سازنده محیطی خاص هستند (مثلا شرایط مادی موجود که مشخصه شرایط طبقاتی اند) منش را تولید می کنند. منش یعنی نظام هایی از تمایلات باداوم و قابل تغییر و قابل انتقال و ساختارهای ساخت دهنده ای که استعداد آن را دارند تا به مثابه ساختار های ساخت دهنده عمل کنند، به عبارتی همچون اصول تولید و ساختار دهی کردارها و باز نمایی هایی که می توانند به صورت عینی «قاعده مند» و «قانون» شده بدون آن که حاصل تبعیت از قواعد باشند، به صورت عینی با برخی اهداف منطبق شوند، بدون آن که از ابتدا یا آگاهانه به سوی اهدافی; و علاوه بر همه این ها، بدون آن که عمل جمعی تحت رهبری یک رهبر باشد، به صورت جمعی هماهنگ شده هستند. (همان منبع:۷۲) نماد از دیگر مفاهیمی است که در نظریه بوردیو جایگاه محوری دارد. او در عوض تعریف نماد از «امر نمادین» سخن می گوید. امر نمادین قادر است مادی بودن خود را پنهان کند. نظام های نمادین ربط اصلی با دانش و قدرت و باز تولید نظم اجتماعی دارند. (فاضلی، همان منبع: ۴۲) نماد نقش فعالی در فرآیند کسب پرستیژ ایفا می کند. (شیز، ۱۹۹۲:۲۵۳)طبقه مفهوم محوری دیگری است که بوردیو با تاکید بر بعد نمادین و فرهنگی، آن را بکار می گیرد.

 

به زعم وی طبقه «مجموعه ای از کنشگران که پایگاه های یکسانی را اشغال می کنند، در شرایط یکسانی قرار دارند، و محتمل است که اعمال مشابهی اتخاذ کنند، تعریف شده است (Koch، ۱۹۹۶:۱۹۳) اصل وحدت بخش طبقه، منش مشترک آن هاست.قریحه آخرین مفهوم به کار رفته نزد بوردیو است. بنا به تعریف وی «قریحه عبارت است از (ظرفیت توانایی) آن که گروهی از اشیا»یا اعمال را به صورت مادی و نمادین و به معنای مجموعه ای از ترجیحات متمیز کننده به کار رود. قریحه نشان دهنده پیوند، میان بعضی محصولات و ترجیحات مخاطبان، در یک فضای اجتماعی طبقه بندی شده است. قریحه مبنای داوری درباره ارزش تجربه های مختلف است. نتیجه آنکه شیوه های مختلف تملک سرمایه در درون هر طبقه، موجد ذوق و قریحه متفاوتی است. قریحه ها صرفا بر مقولاتی زیبا شناختی تکیه نمی نمایند، بلکه درک کردن محصولاتی که سنجش قریحه ها بر مبنای آنها صورت می گیرد، مستلزم مسلط شدن بر مجموعه ای از رمزهای نمادین و پرورش فرهنگی است که به ترکیب سرمایه ها در جایگاه های طبقاتی بستگی دارد. (فاضلی، همان منبع: ۴۳) شرایط عینی زندگی و موقعیت فرد در ساختار اجتماعی به تولید منش خاص منجر می شود. منش مولد دو نظام است: نظامی برای طبقه بندی اعمال و نظام برای ادراک و شناخت ها (قریحه ها). نتیجه نهایی این دو نظام سبک زندگی است. سبک زندگی تجسم یافته ترجیحات فرد است که به صورت عمل درآمده، قابل مشاهده و دارای ماهیتی طبقاتی است. بدین ترتیب بوردیو مضامین سبک زندگی در کالاهای فرهنگی را به ترجیحات و سلیقه ها نسبت می دهد. اینکه داشتن چه کالاهایی را بر چه کالاهای دیگری و اینکه چه رفتارهایی را بر چه رفتارهای دیگری ترجیح می دهند. وی در مطالعات تجربی خود به واحد پول و زمان به عنوان واحدهای اندازه گیری سبک زندگی اشاره می نماید. زمان آزاد به عنوان صورت متحول شده امکانات اقتصادی، سواد که ظرفیت معنا بخشیدن رفتار را به فرد می دهد.

به زعم وی شاخص های سبک زندگی مصرف فرهنگی است، زیرا تقریبا در دسترس همگان است.از دید هالت، مفهوم منش بوردیو، برحسب اینکه انسان ها و گروه ها چه نوع رفتارهایی، در ابعاد مختلف دارند و چگونه و چقدر زمان، صرف رفتارهای مصرفی می کنند و سبک های زندگی را مورد مطالعه قرار می دهد و بدین ترتیب بین گروه هاو لایه ها، مرزهای نمادین ایجاد می شود.

او معتقد است که برای قایل شدن تمایز و تفاوت باید به درک معنای انجام رفتارها برای شناخت طبقه یا گروه های اجتماعی پرداخت و آن را کشف نمود.دیوید چانی (۱۹۹۶) عناصر سازنده سبک زندگی را ساخت اجتماعی و فرهنگ، فرهنگ مدرنیته و به ویژه فرهنگ مصرف می داند. (۱۹۹۶، Chaney)اگر بپذیریم که سبک زندگی به مثابه علم و هنر است، بنا بر این تعریف مفهومی سبک زندگی عبارت است از نحوه ساماندهی زندگی برای تحقق نیازها و خواسته ها با بکارگیری مجموعه ای از رفتارهاست که از طریق نحوه صرف زمان، پول و مواد در ابعاد، انتخاب اشیا» مصرفی، انتخاب علائق و ترجیحات (سلیقه)و انتخاب ادراک خاص از اشیا» مصرفی رفتارهای مصرفی و سلیقه خاص انجام می گیرد. سبک زندگی دارای دو بعد است: بعد اول آن مربوط به مصرف عینی/ مادی (انواع انتخاب، نوع کاربرد امکانات) شامل مصرف امور مادی و اجتماعی و فرهنگی است. بعد دوم مصرف ذهنی/ غیر عینی (نحوه انتخاب، نحوه کاربرد (امکانات) شامل« علائق، ترجیحات که مساوی است با سلیقه و ادراک از امور است. زیرا ادراک و سلیقه از امور بطور مستقیم قابل روئیت و شناسایی نیستند، بلکه با واسطه رفتارها، نمادها و نشانه هایی که انسان بکار می برد عینیت می یابند.

منبع روزنامه ابتکار