بازاریابی جهانی

بازاریابی جهانی

منبع:tablighcity.com

بازاریابی در مقایسه با اقتصاد، تولید، حسابداری و دیگر حوزه های کسب و کار، علم جوانی است که در اوایل قرن ۲۰ایجاد شده است. پیش از آن زمان مباحثی که امروزه در حوزه بازاریابی ارزیابی می شوند مانند قیمت گذاری و تقاضا، جزئی از اقتصاد و تبلیغات بشمار می رفته اند و یا مانند رفتار مصرف کننده و کانالهای توزیع، اصلا ارزیابی نمی شدند.

علم بازاریابی بمرور زمان توسط دانشگاهیان توسعه پیدا کرد و به اجزای دقیقتری در ارتباط با رفتار و روابط فروشندگان و مشتریان تفکیک شد و بویژه این مطالعات راهنمایی شدند که بوسیله آن فروشندگان بتوانند با تاکتیکها و استراتژیهای خاصی روابط فروشنده / مشتری را روز به روز قویتر کنند و از منافع آن برخوردار شوند. در روزگاران گذشته، تاکتیکها و استراتژیها در این مسئله خلاصه می شدند که چگونه شرکتها محصول یا خدمت بیشتری را به مشتریان بفروشند؛ این مسئله شرکتها را به اتخاذ سیاست “فروش هر چه بیشتر” بدون ایجاد روابط بلند مدت عادت داده بود.

بعد از انقلاب صنعتی – با پیدایش ماشین ها – و پس از پایان جنگ جهانی دوم، در دهه های ۱۹۵۰و ۱۹۶۰، تقریبا بازار کشورهای پیشرفته صنعتی از کالاهای مصرفی اشباع شد. آن هنگام هدف تازه ای در بازاریابی یعنی یافتن بازارهای دیگر مطرح گردید.

در دهه ۱۹۵۰، شرکتها متوجه شدند که روشهای فروش آنها روز به روز ضعیف و ضعیفتر می شوند. همزمان با شدت یافتن رقابت در عرصه صنایع مختلف، سازمانها در پی یافتن راههای جدیدی برای ارتقا در بازار بر آمدند. در نتیجه این جستجوها، فلسفه جدیدی در بازاریابی به اینصورت مطرح شد که عامل کلیدی در بازاریابی موفق، درک نیازهای مصرف کنندگان است. این مفهوم جدید بازاریابی عنوان می کند که تصمیمات بازاریابی باید بر پایه شناخت مصرف کننده و نیازهای او صورت گیرند. این مفهوم تبدیل به پایه اصلی کلیه تلاشهای بازاریابی گردید و با در نظر گرفتن آن، شرکتها متوجه شدند که چگونه باید به توسعه محصولات و خدمات خود بپردازند.

بازاریابی در دنیای کنونی

جهانی سازی و جهانی شدن کسب و کار و تجارت الکترونیکی و دیجیتالی، انقلاب اطلاعات و ارتباطات، تحولات حیرت آور مربوط به نانو تکنولوژی، بیوتکنولوژی و نیز بسیاری از دگرگونی ها و پیشرفت ها مربوط به انواع عوامل محیطی، جهانی شدن، فروپاشی و شکل گیری نظام های حکومتی و انقلابها، بلوک بندی ها و نظام مندی های اقتصادی، آزادسازی و آرام سازی مبادلات جهانی، تفاهم و تهاجم فرهنگی و دگرگون شدن ارزش ها، معیارها، هنجارها و رفتارهای نسل جدید و به طور خلاصه برخورد نظام های گذشته و جدید در انواع حوزه ها و زمینه های زندگی باعث شده تا شاهد تغییر و جابجایی قدرت ها و فرصت ها و انتظارات و امکانات باشیم و تحول و مدیریت تحول را جزئی تفکیک ناپذیر از زندگی روزانه خود قرار دهیم.

بازاریابی در دنیای صنعتی امروز، مشتری را از سهامداران شرکت میداند و او را شریک تولیدکننده در نظر میگیرد زیرا آنان معتقدند که اگر خریدی صورت نگیرد تولید هم استمرار نخواهد داشت. در کشورهای پیشرفته به دلیل رقابت شدید در تولید محصولات مشابه، اگر سازمانی مشتری مداری را رعایت نکند به سرعت از صحنه رقابت خارج میشود. در کشورهای صنعتی به دلیل رواج تکنولوژی های پیشرفته اطلاعاتی و دانش فنی قوی، آگاهی مردم از حقوق مصرفکننده بسیار بالاست و به همین دلیل انتظارات و خواسته های ایشان نیز از محصولات مورد عرضه بسیار بالاست. بنابراین سازمان ها چه دولتی و چه خصوصی با این تفکر و رسالت که باید خواسته ها و انتظارات مخاطبان و مشتریان خود را بهخوبی برآورده سازند فعالیت میکنند و برای بقا حتی فراتر از انتظارات آنان ارایه خدمات میکنند تا مشتریان راضی و خشنود باشند.

کشورهای پیشرفته با توجه به اتخاذ سیستم بازاریابی راهبردی به دنبال ایجاد خلاقیت و نوآوری در کالا و خدمات هستند به طوری که شرکت های پیشرفته و موفق تقریبآ هر ۱۵روز یکبار کوشش می کنند به ایده های تازه ای دست یابند و نیز در این مسیر از ایده های خریداران، کارکنان و کارگران استفاده میکنند. به طور مثال شرکت تویوتا برای ایجاد خلاقیت در صنعت از تمامی کارگران، خریداران و حتی دانشجویان این رشته نه تنها در ژاپن بلکه در سراسر جهان میخواهد که طرحهای تازه و نو خود را به آنان ارایه دهند. در این کشورها بینش بازاریابی دائما بهدنبال تغییر و نوآوری است و برای ایجاد این نوآوری از بخش های مختلف علمی و دانشگاهی استفاده میکنند و هزینه آنرا نیز میپردازند.