كارآفريني وتجارت الكترونيك‏

كارآفريني وتجارت الكترونيك‏

منبع:   راهكار مديران

‏1-مقدمه

افزايش جمعيت در كشورهاي در حال رشد، كاهش منابع و امكانات موجود در اين كشورها و پيدايش نيازهاي ‏اجتماعي واقتصادي جديد همگي سبب توجه نهادها و مقامات مسئول در اين كشورها به اين نيازها و چاره انديشي ‏بنيادين يا مقطعي براي آنها شده است. بنا بر بررسي‌هاي به عمل آمده و بر اساس آمارهاي موجود، يكي از مهمترين ‏مشكلات فرا روي جوامع در حال توسعه و حتي كشورهاي صنعتي مشكل بيكاري1 است. مجموعه راه حلهايي كه براي ‏رفع اين مشكل جهاني ارائه شده است، اصطلاحاً «كارآفريني2» خوانده مي‌شود. در اقتصاد رقابتي و مبتني بر بازار ‏امروزي كه با تغييرات و تحولات سريع بين المللي همراه شده و فرايند گذر از جامعه صنعتي به جامعه اطلاعاتي را ‏سبب ساز گريده است، از كارآفريني به عنوان موتور توسعه اقتصادي ياد مي‌شود كه مي‌تواند در رشد اقتصادي ‏كشورها، ايجاد اشتغال و رفاه اجتماعي نقش مهمي را بر عهده داشته باشد. امروزه ديگر اقتصاد ملي جاي خود را به ‏اقتصاد جهاني داده است و در اين عرصه كشورهايي موفق خواهند بود كه فرصتهاي شغلي را تنها به چارچوب ‏جغرافيايي خود محدود نسازند، بلكه فضاي كاري وسيعي به وسعت جهان در ذهن خود داشته باشند.‏

 

اما واقعاً چه ابزار يا وسيله‌اي مي‌تواند چنين فضاي گسترده‌اي را فراهم نمايد؟ فناوري اطلاعات  و در رأس آن ‏اينترنت پاسخ اين سوال را به آساني داده است. كاربردهاي گوناگون اينترنت طي دهه اخير سبب شده است تا اين ‏امكان ارتباطي فرضيه‌اي را كه در گذشته با شك و ترديد تحت عنوان «دهكده جهاني» مطرح مي‌شد، امروز براي ‏ساكنان زمين به واقعيتي ملموس تبديل نمايد. امكانات منحصر به فرد اينترنت سبب پيدايش شكل جديدي از تجارت ‏شد كه امروزه به نام تجارت الكترونيك  شناخته شده است. انجام تعاملات تجاري به صورت پيوسته و سهولت در ‏پرداخت و دريافت وجوه سبب ايجاد تحولي شگرف در شكل و ماهيت تجارت گرديده است.‏

 

همه اين امكانات و توانمندي‌ها به دست توانمند كساني به وجود آمده اند كه فكري خلاق و ذهني با استعداد ‏داشته اند. اينان كارآفرينان واقعي هستند؛ چرا كه نه تنها سبب خود اشتغالي و اشتغال زايي براي مجموعه‌هاي ‏انساني وابسته به خودشان شده اند، بلكه ميليونها فرصت شغلي را نيز تنها با اتصال به اينترنت براي ميليونها نفر از ‏ساكنان اين كره خاكي فراهم ساخته اند. بنا بر اين از يك سو با فناوري اطلاعات به عنوان بستر اشتغال زاي جهاني ‏روبرو هستيم و از سوي ديگر با كارآفريناني مواجه مي‌شويم كه هر روز فرصت‌هاي جديدي را براي جويندگان شغل و ‏كار در فضاي مجازي ايجاد مي‌نمايند. اين كارآفرينان طيف وسيعي را از ارائه كنندگان خدمات و محصولات در اينترنت تا ‏برنامه نويسان و متخصصان فناوري اطلاعات در بر مي‌گيرند. بنابراين، اقتصاد دنياي امروز بر پايه نوآوري، خلاقيت و ‏استفاده از دانش به ويژه دانش اطلاعات و ارتباطات استوار است. چنين اقتصادي را اقتصاد مبتني بر دانش يا اقتصاد ‏دانش‌محور مي‌گويند.‏

 

در اين مقاله از يك سو به تشريح مشاركت فناوري اطلاعات در كارآفريني پرداخته مي‌شود و از سوي ديگر تعامل دو ‏سويه ميان اين دو مورد بررسي قرار مي‌گيرد. در پرتوي مباحث مطرح شده، كوشش مي‌شود تصويري روشن از ‏توانمندي‌هاي بالقوه و بالفعل اين فناوري در ايجاد فرصتهاي نوين شغلي ارائه گردد. اميد است مطالب مطرح شده در ‏اين مقاله بتواند در تصميم سازي‌ها و تدابيري كه احتمالاً به منظور رفع مشكل بيكاري اتخاذ خواهند شد، مورد ‏بهره‌برداري قرار گيرد.‏

 

‏2- كارآفريني چيست، كارآفرين كيست؟‏

 

كارآفريني موضوعي است كه از اواخر قرن بيستم مورد توجه محافل آموزشي كشورهاي جهان قرار گرفته است. ‏بررسي تاريخ ادبيات كارآفريني مؤيد آن است كه اين واژه اولين بار در تئوري‌هاي اقتصادي و توسط اقتصاد دانان ايجاد ‏شده و سپس وارد مكاتب و تئوري‌هاي ساير رشته‌هاي علوم گرديده است.‏

 

كانتيلون (1755) كه ابداع كننده واژه كارآفريني است، كارآفرين را فردي ريسك‌پذير مي‌داند كه كالا را با قيمت ‏معلوم خريداري مي‌كند و با قيمت نامعلوم مي‌فروشد. جين بپتيست سي كارآفرين را هماهنگ كننده و تركيب كننده ‏عوامل توليد مي‌داند اما ويژگي خاصي را براي او در نظر نمي‌گيرد (استيونسون و جاريلو 1990). به عبارت ديگر فردي ‏بايد عوامل توليد (زمين، نيروي كار و سرمايه) را جهت توليد، تجارت يا ارائه خدمات تركيب كند كه به اين شخص ‏‏«كارآفرين» و به كار او «كارآفريني» گفته مي‌شود (عابدي 1380).‏

 

يكي ديگر از تعاريف كامل و جامع كارآفريني توسط شومپيتر9 ارائه شده است. وي در كتاب خود با عنوان «ئئوري ‏توسعه اقتصادي» بين مفهوم واژه نوآوري و اختراع تفاوت قائل شده است و نوآوري را استفاده از خطرپذيري اختراع ‏براي ايجاد يك محصول يا خدمت تجاري مي‌داند. به نظر وي نوآوري عامل اصلي ثروت و ايجاد تقاضاست. بنابراين ‏كارآفرينان مديران يا مالكاني هستند كه با راه اندازي يك واحد توليدي- تجاري از اختراع بهره‌برداري مي‌كنند (زيلاگي و ‏والاس 1987).‏

 

با توجه به تعاريف ارائه شده در اين خصوص مي‌توان گفت كارآفرين كسي است كه:‏

 

            - كار و شغل ايجاد كند. ‏

 

            - خوداشتغالي و ديگر اشتغالي ايجاد كند. ‏

 

            - ارزش افزوده ايجاد كند. ‏

 

            - محصولات يا خدمات جديد به وجود آورد. ‏

 

            - خلاقيت و نوآوري كاربردي داشته باشد. ‏

 

            - با خطرپذيري، فعاليت‌هاي توليدي و اقتصادي انجام دهد. ‏

 

            - نيازها را شناسايي و آنها را برآورده سازد. ‏

 

            - فرصت‌ها را به دستاورد‌ها تبديل كند. ‏

 

            - منابع و امكانات را به سوي هدف هدايت كند. ‏

 

            - براي تقاضاهاي بالقوه محصول بيافريند (پيش بيني در عرضه و تقاضا). ‏

 

            - ايده خلاق را به ثروت تبديل كند.‏

 

 

 

 

 

‏3- انواع كارآفريني‏

 

در يك نگاه كلي مي‌توان كارآفريني را به دو نوع اساسي تقسيم نمود. كارآفريني فردي و كارآفريني سازماني ‏‏(موسوي 1387). اگر نوآوري و ساخت محصولي جديد يا ارائه خدماتي نو با توجه به بازار، حاصل كار فرد باشد؛ آن را ‏كارآفريني فردي و اگر حاصل تلاش يك تيم در سازماني باشد؛ آن را كارآفريني سازماني مي‌نامند.‏

 

بسياري از كارآفرينان كار خود را در قالب ايجاد   شركت‌هاي كوچك و متوسط (‏SMEها) شروع مي‌نمايند. اين ‏شركت‌ها سهم به سزايي در توسعه صنايع پيشرفته وايجاد اشتغال داشته و نسبت به شركت‌هاي بزرگ از انعطاف ‏پذيري بالايي برخوردارند. لذا بسياري از دولت‌ها متقاعد شده اند كه بايد بستر رشد را براي واحدهاي كوچك و متوسط ‏در قالب انكوباتورها (مراكز رشد فناوري)، پارك‌هاي صنعتي و فناوري فراهم نمايند و آنها را تا زماني كه بتوانند به ‏صورت يك شركت مستقل وارد بازار شوند، حمايت كنند. در كشورهاي جنوب شرقي آسيا 95% كل بنيادهاي اقتصادي ‏و صنعتي كشورها را ‏SMEها تشكيل داده و به عنوان ركن اساسي در اقتصاد و اشتغال اين كشورها تاثيرگذارند ‏‏(موسوي 1387).‏

 

‏4- مشاركت فناوري اطلاعات در كارآفريني‏

 

امروزه روشن شده است كه اطلاعات و ارتباطات دو قدرت مهم هستند. اين دو هم خود ارزش دارند و هم ارزش ‏بوجود مي‌آورند. فردي كه از بازراهاي مختلف و قيمت اجناس در آن بازراها اطلاع داشته باشد يا از گذشته و آينده بازار ‏باخبر باشد، تصميمات بهتري را براي رسيدن به سود بيشتر مي‌تواند بگيرد. اطلاعات علاوه بر ارزش ذاتي، جنبه ديگري ‏دارد كه به دانش منتهي مي‌شود و در مكانيزم تصميم‌گيري و انجام بهتر آن اثر مي‌گذارد. ارتباطات نيز مانند اطلاعات ‏ارزشمند بوده و ارزش افزوده‌اي متناسب با اندازه و نوع ارتباطات نصيب افراد مي‌كند.‏

 

 

 

اطلاعات و ارتباطات دو ابزار اساسي مورد نياز هر فعاليت كارآفريني هستند. كارآفريني در انزوا و بدون حمايت ‏نهادها، سازمان‌ها و انسان‌ها امكان‌پذير نيست. كارآفريني مستلزم كشف يك نياز اجتماعي است. و كشف نيازهاي ‏اجتماعي به شناخت اجتماع، نيازهاي آن و بافت فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي آن وابسته مي‌باشد. در شناسايي ‏نياز هر فعاليت كارآفرينانه، ايده‌پرداز يا تئوريسين مي‌بايست نسبت به محيط بينش و بصيرت داشته باشد و بداند چه ‏راه‌حل‌هايي براي رفع‌آن نياز، در نقاط ديگري از دنيا ارائه شده است. بنابراين اطلاعات و دانش مانند ارتباطات از ملزومات ‏هر فعاليت كارآفريني است.‏

 

فناوري اطلاعات و در رأس آن اينترنت شرايط تازهاي را پديد آورده است كه در آن توليدكنندگان، تامينكنندگان، ‏فروشندگان و مشتريان، و تقريباً همة عوامل دست‏اندركار يك چرخة اقتصادي قادرند در يك فضاي مجازي مشترك با ‏يكديگر در ارتباط باشند و به تبادل اطلاعات، خدمات، محصولات و پول بپردازند. اينترنت تئوريها و نظريات جديدي را به ‏ميان آورده است كه يكي از آنها اشتغال پيوسته است.‏كنندگان، ‏فروشندگان و مشتريان، و تقريباً همة عوامل دست‏اندركار يك چرخة اقتصادي قادرند در يك فضاي مجازي مشترك با ‏يكديگر در ارتباط باشند و به تبادل اطلاعات، خدمات، محصولات و پول بپردازند. اينترنت تئوريها و نظريات جديدي را به ‏ميان آورده است كه يكي از آنها اشتغال پيوسته است.‏

 

در اين نوع اشتغال فرد شاغل كار خود را با استفاده از امكانات رايانه‌اي انجام مي‌دهد و حاصل كار را (كه مي‌تواند ‏محصولي مانند يك نرم افزار يا خدمتي نظير كاوش باشد) از طريق اينترنت در اختيار كارفرما يا مشتريان قرار مي‌دهد. ‏جالب تر آنكه دريافت دستمزد يا پرداخت مبالغ نيز با استفاده از اينترنت و از طريق مجاري اعتباري اينترنتي نظير ‏حسابهاي اينترنتي و كارتهاي اعتباري صورت مي‌گيرد. مجموعه اين فعاليت‌ها و تعاملات در قالب آنچه كه امروزه تجارت ‏الكترونيك  ناميده مي‌شود، قابل بررسي است.‏

 

در حقيقت تجارت الكترونيكي يكي از نمودها و كاربردهاي ويژه فناوري اطلاعات است و هم اكنون حجم وسيعي از ‏تعاملات بازرگاني در كشورهاي پيشرفته به شيوه الكترونيكي صورت ميپذيرد. بر اساس آمارهاي رسمي‌اعلام شده، ‏تجارت الكترونيكي آمريكا طي سال به‏2002 بالغ بر 6/1 هزار ميليارد دلار بوده است كه پيش بيني مي‏شود در سال ‏‏2006  ، 7/13 ميليارد‏‏1/7 هزار ميليارد دلار برسد. تجارت الكترونيكي مالزي در سال  دلار بود كه پيش بيني ‏مي‌شود در سال 2006 به بيش از 158 ميليارد دلار خواهد رسيد (شهيدي 1387). بديهي است كه رسيدن به چنين ‏حجمهاي دلاري در تجارت الكترونيكي بر اساس برنامهريزي‏ و استفاده از فرصتهاي تجاري امكانپذير خواهد بود.

 

‏ ‏  و ديگران در مدت كوتاهي توانسته‌اند ارزش بسياري را كسب نمايند. آمارها ‏نشان مي‌دهد كه شركت‌هايي مانند(Yahoo، ‏eBay،Amazon)

 

 در طي 5 سال آخر قرن گذشته ارزش برخي از اين شركت‌ها بيش از 200 برابر شده است (ويلسون ‏‏1999). كارآفريني در اينترنت به اين موارد خلاصه نمي‌شود و موارد بسياري خصوصاً در زمينه نرم‌افزارهاي مبتني بر ‏شبكه و همچنين محتويات شبكه وجود دارد. كارآفريني در شيوه‌هاي جذب مشتريان اينترنتي، بازاريابي اينترنتي، ‏همكاري‌ها و شبكه‌هاي مجازي، واقعيت مجازي، آموزش و كار از راه دور و … همه و همه گستردگي كارآفريني در عصر ‏اطلاعات را نشان مي‌دهند.‏

 

اينترنت شبكه‌اي مجازي است كه تا حد زيادي مستقل از محل مي‌باشد. اين شبكه بازاري بدون مرز است كه ‏مي‌توان به راحتي در آن تجارت نمود. براي اين منظور مي‌بايست افراد كارآفرين با ايده‌هايي نو، شركت‌هايي اينترنتي را ‏تاسيس كنند و پس از مدتي كه ارزش فوق‌العاده‌اي يافتند آنها را بفروشند.‏

 

گسترش روز افزون اينترنت در عرصه‌هاي گوناگون خدمات كه بر مبناي پيدايش نيازهاي جديد صورت مي‌گيرد، سبب ‏شده است تا هر روز افراد بيشتري جذب اين بازار كار مجازي شوند و شانس خود را در يافتن مشاغل مناسب امتحان ‏كنند. مؤسسات، سازمانها و نهادهاي خصوصي و دولتي در همه كشورها بر آن  شده اند تا معرفي محصولات و خدمات ‏خود را در بستر اينترنت انجام دهند، از اين رو اولين نيازي كه فرا روي آنها قرار مي‌گيرد؛ مراجعه به افرادي است كه از ‏دانش و مهارت كافي براي انجام چنين فعاليت‌هايي برخوردار باشند. طبيعي است كه امروز نميتوان مؤسسهاي را ‏عاري از متخصصان فناوري اطلاعات يافت. ورود رايانه و فناوريهاي مرتبط با آن به بازار كار و تجارت و كاربرد روز افزون ‏تعاملات اينترنتي سبب شده است كه بازاري دائمي براي متخصصان فناوري اطلاعات به وجود آيد. بنا براين فناوري ‏اطلاعات به عنوان يك پديده به نوبه خود سبب كارآفريني در حوزه‌هاي مختلف گرديده است.‏

 

‏5- ويژگي‌هاي مؤثر فناوري اطلاعات در كارآفريني

 

فناوري اطلاعات با برخورداري از ويژگي‌ها و قابليت‌هاي مختلف توانسته است انعطاف پذيري شايان توجهي را در ‏زمينه كارآفريني از خود نشان دهد. همين ويژگي‌ها سبب افزايش كارايي اين فناوري در امر كارآفريني و ايجاد اشتغال ‏شده اند. در يك نگاه كلي مي‌توان به برخي از اين ويژگي‌ها اشاره نمود:‏

 

‏5-1- افزايش سرعت‏

 

محاسبه و پردازش سريع اطلاعات و انتقال فوري آن، زمان انجام كار را كاهش و در نتيجه بهره‌وري را افزايش ‏مي‌دهد. فناوري اطلاعات امكان جستجو و دستيابي سريع به اطلاعات را نيز فراهم مي‌كند.‏

 

‏5-2- افزايش دقت‏

 

در مشاغل مبتني بر انسان دقت انجام كار متغير است؛ درحاليكه فناوري اطلاعات دقتي بالا و ثابت را تامين و ‏تضمين مي‌كند. در انواع فعاليت‌هاي پردازشي و محاسباتي دقت كامپيوتر به مراتب بيشتر از انسان است.‏

 

‏5-3- كاهش اندازة فيزيكي مخازن اطلاعات‏

 

با توسعة فناوري اطلاعات و بكارگيري آن ديگر لزومي به حمل و نگهداري حجم زيادي از كتاب‌هاي مرجع تخصصي ‏وجود ندارد. به راحتي مي‌توان در هر ديسك فشرده اطلاعات چندين كتاب را ذخيره نموده و يا آنكه منابع مورد نياز را از ‏طريق شبكههاي رايانهاي دريافت نمود.‏

 

‏5-4- رفع برخي از فسادهاي اداري‏

 

استفاده از فناوري اطلاعات شفافيت در انجام كارها را افزايش مي‌دهد و بسياري از واسطه‌ها را حذف مي‌كند. اين ‏دو مزيت كليدي منجر به رفع برخي از فسادهاي اداري خصوصاً در سطوح پايين مي‌شوند.‏

 

‏5-5- ايجاد امكان كار تمام وقت‏

 

به كمك فناوري اطلاعات بسياري از استعلام‌ها و مراجعات افراد و غيره از طريق شبكه‌هاي كامپيوتري و به صورت ‏خودكار انجام مي‌گيرد. بنابراين مي‌توان به صورت بيست و چهار ساعته از آن بهره گرفت.‏

 

‏5-6- ايجاد امكان همكاري از راه دور‏

 

مخابرات، تلفن، تله كنفرانس، ويدئو كنفرانس و همچنين سيستم‌هاي همكاري ، تبادل الكترونيكي داده‌ها  و ‏غيره نمونه‌هايي از كاربردهاي فناوري اطلاعات در اين زمينه هستند.‏

 

‏5-7- كاهش هزينه‌هاي سيستم يا سازمان

 

با توجه به موارد فوق به خصوص افزايش سرعت كه باعث انجام تعداد كار بيشتر مي‌شود و انجام كار  تمام‌وقت، ‏بهره‌وري سيستم افزايش مي‌يابد و در نتيجه باعث كاهش مقدار زيادي از هزينه‌ها مي‌گردد.‏

 

‏6- وضعيت فعلي و آينده در بازار كار فناوري اطلاعات‏

 

گزارشي كه اخيراً توسط مجمع فناوري اطلاعات آمريكا   براي سال 2003 تهيه و ارائه شد، روشن ساخت در آينده ‏تقاضا براي نيروي كار فناوري اطلاعات (‏IT‏) در كشورهاي در حال رشد رو به فزوني خواهد گذاشت و در كشورهاي ‏پيشرفته كاهش خواهد يافت (حجازي 1383). همچنين در گزارش مذكور آمده است كه تفاوتهاي چشمگيري ميان ‏روشهاي شركت‌هاي ‏IT‏ و غير ‏IT‏ در رسيدگي به نيازهاي نيروي كار وجود دارد، از جمله تمايل به صادر نمودن ‏متخصصان معيني از مشاغل ‏IT‏ به كشورهاي خارجي.‏

 

در حال حاضر از هر 10 نفر كارمند ‏IT ‎، ‏‎‎‏ نفر در بانكها، شركت‌هاي بيمه، كارخانه‌هاي توليدي و ديگر سازمانهاي غير ‏IT‏ كار مي‌كنند. بررسي جديدي كه توسط مجمع فوق الذكر به عمل آمده است، نشان مي‌دهد كه نه تنها اكثريت ‏كاركنان ‏IT‏ در خارج از صنعت ‏IT‏ فعاليت دارند، بلكه ديدگاه و اميدهايي كه از دو گروه كاركنان ‏IT‏ و غير ‏IT‏ وجود دارد، ‏كاملًا متفاوت است. در سالهاي گذشته مشاغل ‏IT‏ با يك ضريب رشد دو رقمي به عنوان راهي براي پيشرفت مطرح ‏بودند، حداقل براي كساني كه به دنبال سريع ترين روش استخدام بودند. اكنون نسبت به سالهاي قبل چيزهاي زيادي ‏تغيير كرده است، حتي اقتصاد هم روند بهبود خود را خيلي آرام و به تدريج طي مي‌كند.

 

امكان استخدام خارج از صنعت ‏IT‏ مطمئن‌تر به نظر مي‌رسد و به آشفتگي كمتري دچار مي‌شود. شركتهاي غير ‏IT‏ ‏استعداد بيشتري در استخدام نيروي كار مطابق برنامه‌هاي خود دارند و مشاغل را به ندرت به خارج از كشور منتقل ‏مي‌كنند، ضمن آنكه روند افزايش حقوق در آنها طبيعي تر است و پرداخت ما به التفاوت يا مساعده به پرسنلشان را ‏قطع نمي‌كنند.‏

 

واقعيت در آمريكا اين است كه شركت‌هاي آي‌تي 41219 نفر از كارمندان خود را بين فصل اول سال 2002 و فصل اول ‏سال 2003 اخراج كردند كه اين رقم در مورد شركتهاي غير ‏IT‏ بالغ بر 438924  بود. استخدام در شركتهاي ‏IT‏ طي يك ‏دوره 12 ماهه همچنان ناچيز بود. اين داده‌ها به معناي آن هستند كه نيروي كار ‏IT‏ در كشورهاي پيشرفته و صنعتي در ‏حال ثبات و استقرار است. 

 

بازار نرم مشاغل ‏IT‏ نشان دهنده اين حقيقت بوده است كه از هر چهار شركت سه شركت مي‌گويند طي دوازده ماه ‏گذشته تغييري در پرداخت حقوق كاركنان ‏IT‏ خود نداشته‌اند. 76 درصد از شركت‌هاي غير ‏IT‏ و 49 درصد از شركت‌هاي ‏IT‏ كه اين تغيير را داده اند، مي‌گويند طي سال گذشته پرداخت‌ها را افزايش داده اند. فقط 8 درصد از شركت‌ها كه ‏دست به كار شده اند، مي‌گويند كه طي 12 ماه گذشته پرداختهايشان همچنان در سطح پاييني قرار داشته است. ‏شركت‌هاي ‏IT‏ بيش از 20  برابر بيشتر از اين رقم نسبت به شركت‌هاي غير ‏IT‏ سهم داشته اند. 17 درصد از شركتها ‏مي‌گويند كه براي تغيير در پرداخت‌ها برنامه ريزي كرده اند و اين كار را در ارتباط با كاركنان ‏IT‏ طي 12 ماه آينده انجام ‏خواهند داد.  65 درصد از شركتهاي ‏IT‏ مي‌گويند دستمزدها را افزايش خواهند داد، در حاليكه 11 درصد مي‌گويند ‏حقوقها را كاهش خواهند داد (حجازي 1383).‏

 

اما در كنار اين واقعيت‌ها افق‌هاي اميد بخشي نيز به چشم مي‌خورند. همانطور كه اقتصاد تعداد فزاينده‌اي از ‏متقاضيان واجد شرايط كار را به وجود آورده است، مديران كارفرما نيز مي‌توانند در پركردن مشاعل خود آزادي انتخاب ‏بيشتري داشته باشند. در اواخر دهه 1990 و در بازارهاي رقابتي، كارفرمايان بيشتر مايل به دادن آموزش رسمي و ‏گرفتن تجربه مشخص كاري بودند. با نرمتر شدن بازار، كارفرمايان نيز بيشتر مايل به جذب آموزش و تجارب كاري ويژه ‏شدند. اكنون شركتها مي‌خواهند مشاغل ‏IT‏ خود را به چند دليل به خارج از كشور منتقل كنند. اين دلايل شامل نياز به ‏بومي سازي گسترده محصولات و خدمات، توانايي استفاده از اختلافات زماني و جغرافيايي براي ايجاد شيفت‌هاي دوم ‏يا سوم كاري به عنوان وسيله‌اي جهت باز نگه داشتن بازارها و نيز يك استراتژي براي كاهش هزينه‌ها مي‌باشد. از ‏آنجايي كه طبيعت شركت‌هاي خارجي جمعيت‌هاي نيروي كاري ‏IT‏ را بيش از گذشته پيچيده ساخته است، تعادل ‏سنتي ميان هزينه و كيفيت به تدريج از ميان مي‌رود. در نتيجه، توسعه خارجي مشاغل بيشتر به عنوان يك گزينه ‏مطرح مي‌شود و كارفرمايان بيشتري اين راه حل را در ارتباط با انواع بيشتري از مشاغل ‏IT‏ در نظر مي‌گيرند.‏

 

‏7- نتيجه گيري‏

 

ملاحظه شد كه فناوري اطلاعات تحولات زيادي در كليه فعاليت‌هاي اجتماعي ازجمله كارآفريني بوجود آورده و به ‏عنوان مهمترين ابزار كارآفريني مدرن مورد توجه قرار گرفته است. همچنين كارآفريني در فناوري اطلاعات پهنه وسيعي ‏براي فعاليت دارد. كارآفريني لازمة توسعه فناوري و توسعه فناوري بستر كارآفريني است. بنابراين با يك تعامل دو سويه ‏ميان اين دو مواجه هستيم و بر اساس اهميت نقش بسترساز كارآفريني، وظيفه نهاد‌هاي مسئول مدني و اجتماعي ‏مشخص مي‌شود. دولتها بايد بستر كارآفريني در حوزه فناوري اطلاعات كه همان شبكه‌هاي ارتباطي و اطلاعاتي ‏مي‌باشد را توسعه دهند و تقويت كنند و امكان دسترسي آسان همگان به اين شبكه‌ها را فراهم نمايند. ضمن اينكه ‏فرهنگ استفاده از شبكه‌ها را ايجاد كرده و گسترش دهند و قوانين و مقررات لازم را تدوين و اجرا نمايند.‏

 

از سوي ديگر در بخشهاي خصوصي شركت‌هاي ‏IT‏ در حال افزايش كاركنان پشتيباني فني هستند و اين نشان ‏دهنده آن است كه همواره در ارتباط با محصولات يا برنامه‌هاي جديد نيازمند نيروهاي انساني تازه نفس هستند. اين ‏گونه فعاليتها علاوه بر آنكه سبب رشد سرمايه ‏IT‏ مي‌شوند، جذب منابع انساني را نيز در پي دارند. بنابراين به نظر ‏مي‌رسد اين شركت‌ها بتوانند فراتر از اهداف استخدامي خود بروند و سهم بيشتري در كارآفريني داشته باشند. ‏همچنين انتقال مشاغل ‏IT‏ به خارج مي‌تواند به عنوان يكي از قابليت‌هاي بالقوه بازار كار فناوري اطلاعات در نظر گرفته ‏شود. ‏