رهبري استراتژيک
ابزاري حياتی براي مديران
سيدمحمد اعظمينژاد*
رهبری استراتژيک مهارتی است که به آسانی بهدست نمیآيد. آمارها نشان میدهد کمتر از ده درصد مديران مسلط به ابزار رهبری استراتژيک هستند. اين ابزار بهويژه در شرايط رکود و بحران اهميت بيشتری پيدا میکند. قابليتهای رهبران استراتژيک از اين قرار هستند:
1) توان پيشبيني
اغلب سازمانها و مديران در شناسايي تهديدات پنهان و فرصتهاي پيرامون کسبوکار ضعيف هستند. رهبران استراتژيک هميشه مراقب تغييرات محيطي هستند و از حداکثر توانايي خود براي پيشبيني شرايط با پايش علائم تغيير در محيط استفاده میکنند.
براي تقويت توان پيشبيني چه اقداماتي میتوان انجام داد؟
براي درک بهتر چالشهاي پيش رو با مشتريان، تامينکنندگان و ديگر شرکاي خود ارتباط و گفتوگوي مستمر و اثربخش داشته باشيد.
براي درک بهتر از وضعيت رقبا، برنامه مستمر تحقيقات بازار داشته باشيد و واکنش رقباي خود را نسبت به محصولات و طرحهاي جديد اندازهگيري کرده تا توان بيشتري براي پيشبيني اختلال در عرضه توسط رقبا داشته باشيد.
از برنامهريزي مبتني بر سناريو براي پيشبيني و تصور شرايط مختلف و غيرمنتظره در آينده استفاده کنيد.
با دقت به قويترين رقيب خود که با سرعت بسيار زيادی در حال رشد و پيشرفت است، توجه کنيد تا ببينيد کدام قطعه کليدي پازل را برداشته است.
فهرست مشترياني را که بهتازگي از دست دادهايد، تهيه کنيد و دلايل آن را استخراج کنيد.
در کنفرانسها، همايشها و نشستهاي مختلف شرکت کنيد تا نگاهي جامع به شرايط محيطي بهدست آوريد.
2) چالشگرايي
رهبران استراتژيک هميشه وضعيت موجود را زير سوال میبرند. آنها مفروضات خود و ديگران را به چالش میکشند و ديگران را به اين مهم دعوت میکنند. اين روند بايد تا رسيدن به پاسخهايي دقيق و قانعکننده ادامه يابد که البته نيازمند صبر و شکيبايي، جسارت و ذهني باز است.
براي بهبود روحيه چالشگرايي چه اقداماتي میتوانيد انجام دهيد؟
سعي کنيد به جاي تمرکز بر نشانههاي مشکلات سازماني به دنبال علتهاي ريشهاي آن باشيد.
فهرستي از مفروضاتي که کسبوکار خود را بر پايه آن بنا کردهايد، تهيه کنيد و در جلسات گروهي با مديران در بازههاي زماني مشخص، ثبات آنها را کنترل کنيد.
در جلسات کاري به استقبال انتقادات چالشي همکاران برويد. ممکن است در اين انتقادات ايدهاي فوقالعاده پنهان باشد.
هميشه سوالاتي اساسي براي به چالش کشيدن وضعيت موجود در ذهن ايجاد و مطرح کنيد.
از نظرات مشتريان و کارکنان بهعنوان يک ورودي مهم براي به چالش کشيدن وضع موجود استفاده کنيد.
3) توان تحليل
رهبران براي اينکه بتوانند شرايط موجود را بهتر به چالش بکشند، بايد بتوانند اطلاعات پيچيده و متناقض را استخراج و تحليل کنند. از يک رهبر استراتژيک انتظار میرود تا وروديهاي اطلاعاتي خود را با روش مناسبي تحليل و پردازش کند و قادر باشد حتي در شرايط ابهام به تصميمات و رويکردهاي مناسب براي حرکت رو به جلوي سازمان برسد.
چگونه توان تحليلگري خود را بهبود دهيم:
هنگام تجزيه و تحليل اطلاعات مبهم، سعي کنيد حداقل سه توضيح براساس مشاهده خود تهيه کنید و آن را براي ذينفعان خود تشريح و نظر آنها را جويا شويد.
به خود عادت دهيد که به جزئيات روي تصاوير بزرگ (Big Pictures) توجه بيشتري داشته باشيد. رهبران استراتژيک جزئيات ارزشمند اينگونه تصاوير را از دست نميدهند.
بهطور فعالانه به اطلاعات از دست رفته و فرضيات تاييد نشده خود رجوع کنيد. ممکن است در ميان اطلاعاتي که بهراحتي از آن گذر کردهايد، تصميمات بالقوه مهمي نهفته باشد.
براي اينکه بتوانيد از نظر ذهني آمادهتر شويد پيادهروي کنيد، به اثرهاي هنري نگاه کنيد يا پينگپنگ بازي کنيد.
4) تصميمگيري
در مواقع عدم اطمينان، ممکن است تصميمگيرندگان مجبور به تصميمگيري براساس اطلاعات ناقص و در زماني کوتاه باشند. اما رهبران استراتژيک براي فرآيند تصميمگيري انضباط کاملا مشخصي دارند و هميشه گزينههای مختلفي براي تصميمگيري مناسب پيش روي خود دارند. براي تقويت قابليت تصميمگيري در خود چه اقداماتي میتوانيد انجام دهيد:
در جلسات تصميمگيري، هميشه قبل از اخذ تصميم نهايي از همه افراد بپرسيد: «چه گزينههای ديگري براي تصميمگيري داريم؟»
براي درک بهتر از نتايج، هر تصميم بزرگ را به تصميمهای کوچکتر تقسيم کنيد و پيامدهاي احتمالي هريک از آنها را به خوبي بررسي کنيد.
براي تصميمگيريهای بلندمدت و کوتاهمدت خود تفاوت قائل شويد.
مشخص کنيد چه کسي بهطور مستقيم در تصميمگيري درگير است و چه کسي تاثير مستقيم در موفقيت آن دارد.
5) همسويي
رهبران استراتژيک در يافتن زمينههای مشترک در برنامههای آتي با کليه ذينفعان از جمله کارکنان، مهارت دارند. موفقيت در اين امر به ارتباط فعال، اعتمادسازي و تعامل مستمر بستگی دارد. براي بهبود توانايي خود در همسويي، اين اقدامات را انجام دهيد:
براي مبارزه با شايعترين شکايات سازماني «هيچکس به من نگفت» و «هيچکس از من نپرسيد»، بهطور مستمر با کارکنان ارتباط برقرار کنيد.
سعي کنيد گفتوگوهاي ساختاريافته و مناسبي براي جلوگيري از سوءتفاهمها و مقاومت در برابر تغيير داشته باشيد.
براي پيشگيري از مقاومت سعي کنيد بهطور مستقيم دغدغههای کارکنان را درک و به رفع آن بپردازيد. (اين کار از طريق نظرسنجيهای منظم در سازمان امکانپذير است.)
* عضو هياترئيسه کميته تخصصي توسعه - انجمن مديريت منابع انساني ايران
(hrjournalist.blogfa.com)
. روزنامه دنیای اقتصاد
منبع: Mindtools-hbr-Forbes