شما اینجا هستید: صفحه اصلی اندیشه اقتصادپايان دوره پيشرفت‌هاي بزرگ

پايان دوره پيشرفت‌هاي بزرگ

مدیر بحث

دور اول بحث

پايان دوره پيشرفت‌هاي بزرگ

روزنامه دنیای اقتصاد

نويسنده: گِرِگ آي‌، پي

مترجم: مریم رضایی

بحث ما راجع به آینده جهانی‌سازی و مطرح کردن این سوال است که آیا روند جهانی‌سازی با مشکل مواجه شده است؟

پاسخ دادن به این سوال، سخت‌تر از آن است که تصور می‌شود. در عمق بحران مالی جهانی در سال 2008، این هراس وجود داشت که دنیا کابوس انزواطلبی دهه 30 میلادی را که طی آن سیستم حمایت از تولید داخلی باعث شد تجارت جهانی به شدت سقوط کند، تکرار کند. این اتفاق در سال 2008 رخ نداد، چون بیشتر کشورها از حمایت آشکار از تولید داخلی امتناع کرده و قوانین سازمان تجارت جهانی را محترم شمردند. تعداد کمی از کشورها نیز بر نظام جریان خروجی سرمایه، کنترل همه‌جانبه اعمال کردند.

در این زمینه، حجم تجارت خارجی را هم می‌توان مورد بررسی قرار داد. حجم تجارت جهاني در سال 2008 به شدت کاهش یافت، اما دوباره به وضعیت سابق خود بازگشت. بنابراین با این معیار ساده می‌توان نتیجه گرفت که جهانی‌سازی روند معکوسی ندارد.

اما می‌توان ادعا کرد این حقیقت که تجارت دیگر سریع‌تر از GDPجهانی رشد نمی‌کند نگران‌کننده است، به‌خصوص از آنجایی که روند‌های مشابه را می‌توان در میزان سرمایه‌گذاری مستقیم و جریانات سرمایه‌ای مالی که از نقطه اوج سال 2008 به میزان قابل توجهی تنزل یافته‌اند، مشاهده کرد. این درست است که دنیا به سوی انزواطلبی عقب‌نشینی نکرده‌، اما می‌توان گفت تلاش کرده به سوی لیبرال‌گرایی حرکت کند. مذاکرات بی‌نتیجه دوحه، در نهایت جای خود را به تلاش‌هایی در جهت لیبرال‌گرایی در کنار معاهدات تجاری دوجانبه و منطقه‌ای داده است. چون دولت‌ها و قانون‌گذاران می‌خواهند سرایت بحران‌های مالی یا سیاست‌های پولی کشورهای دیگر به کشور خودشان را محدود کنند، کنترل سرمایه به شکل محترمانه‌تری صورت می‌گیرد.

حال کدام درست است؟ آیا جهانی‌سازی با مشکل مواجه شده یا روند خوبی را طی می‌کند؟ سایمون‌اونت، استاد توسعه و تجارت بین‌الملل در دانشگاه سنت گالن سوئیس و داگلاس ایروین، تاریخ‌نویس کسب‌وکار در دانشگاه دارتماوت آمریکا، به دو شیوه مختلف به این سوال پاسخ داده‌اند: اونت، با استناد به شواهد نتیجه می‌گیرد که جهانی‌سازی با مشکل مواجه شده است. او در مورد وجود سیستم مخفی حمایت از تولید داخلی هشدار داده است؛ اقداماتی از سوی دولت‌ها که با تعریف مرسوم حمایت از تولید داخلی همخوانی ندارد، اما در واقع به منافع تجاری کشورهای دیگر صدمه می‌زند. طبق محاسبات او، از نوامبر 2008 تعداد 2441 مورد استفاده از سیاست «فقیر کردن همسایه» (Beggar thy neighbor، سیاستی اقتصادی که طی آن یک کشور تلاش می‌کند مشکلات اقتصادی خود را با ابزارهایی اصلاح کند که این ابزارها به اقتصاد کشورهای دیگر آسیب می‌رساند) رخ داده که کمتر از 40 درصد آنها به شکل سنتی سیستم حمایت از صنایع داخلی بوده است. بازیگران بزرگ اقتصادی این بار از روش ساده افزایش تعرفه اجتناب کرده و در عوض با اقداماتی مانند پرداخت یارانه به شرکت‌های سوگلی، تخفیف مالیاتی و تسهیل دسترسی به اعتبار برای آنها، فشارهای دولتی را بر این شرکت‌ها کم کردند.

ایروین اما، نتیجه‌گیری کرده که جهانی‌سازی زنده و سرحال است. او می‌گوید: «موانع موجود تدریجی هستند و کاربرد موردی دارند و به‌طور جدی منجر به بسته شدن بازارها نشده‌اند. فقط ممکن است دستاوردهای ساده جهانی‌سازی از باز شدن اقتصاد هند و چین، تضعیف شده باشد، اما برون‌سپاری دیگر مثل یک دهه گذشته کار بیهوده‌ای نیست و مشکلی نیست که نسبت تجارت جهانی به GDPدر آینده معلوم در نرخ 30 درصد ثابت بماند یا حتی به واسطه نیروهای بازار کاهش یابد.»

سوال مهمی که مطرح می‌شود این است که آیا جهانی‌سازی به عنوان یک نیرو، محصول نیروهای سیاستی است یا بازار یا هر دو؟ در عرصه مالی، می‌توان گفت هر دو نیرو فعال هستند. سرمایه‌گذاران و بانک‌ها بعد از قربانی شدن در وقایعی مانند شکست اوراق رهنی آمریکا، دلیل کافی برای بیرون آمدن از

بازار داشتند. اما این فشارهای طبیعی کسب‌وکار با فشارهای کنترل‌کننده برای محدود کردن نظام‌های مالی ملی از جریان بیش از حد نظام‌های ملی خارجی، تقویت شده است. این بدین معنی نیست که جهانی‌سازی مالی به پایان رسیده یا حتی روند معکوسی را طی می‌کند، بلکه می‌تواند این معنا را داشته باشد که دوره پیشرفت‌های بزرگ تمام شده است.