دغدغههای جمعیت
روزنامه دنیای اقتصاد
صدیقه بختیاری
موضوع بحث برانگیز پیری جمعیت کشور و تصمیمات و سیاستگذاریهای شتابزده دولت در مقابله با آن موضوعی قابل تامل است که جا دارد کارشناسان محترم در رشتههای مختلف علوم انسانی و سایر رشتههای مرتبط به آن پرداخته و پیش از آنکه وضعیت اجتماعی و اقتصادی کشورمان بار دیگر متاثر از این نوع تصمیمگیریها شود، برای آن چارهای اندیشیده و راهحل بهینهای بیابند.
موضوع پرونده دنیای اقتصاد روز چهارشنبه شانزدهم بهمنماه «درنگی بر سیاستهای جمعیتی» بود. اینجانب نیز که به تازگی پایاننامه خود را در همین موضوع ارائه و دفاع نمودهام بر خود واجب دانستم تا ضمن تایید مباحث عنوان شده از سوی نویسندگان محترم مقالات به ذکر چند نکته
بپردازم.
گذشته از روند تاریخی کنترل جمعیت که موضوعی جهانی بود و اکثر کشورها در چارچوب سیاستها و برنامهریزیهای خود برای رسیدن به رشد و توسعه اقتصادی سیاستهای کنترل جمعیت را در پیش گرفتند که ایران هم یکی از آنها بود و با توجه به تبلیغات و کارهای فرهنگی تدریجی درخصوص کنترل جمعیت، وضعیت جهان این است که آمارها نشان میدهند.
اما بحث وضعیتی که جمعیت کنترل شده در کشورهای توسعهیافته دارند، قطعا با کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعهیافته برابر نیست. شاخصهای اقتصادی چون درآمد سرانه، تورم، وضعیت بیکاری در بین نیروی کار فعال و وضعیت آموزش و سرانه آن شاخصهای مناسبی برای مقایسه هستند. آیا آمارهای ما وضعیت مناسبی از این شاخصها را نشان
میدهند؟
آیا بهرغم کاهش نرخ رشد جمعیت بسترسازیهای مناسب اجتماعی و اقتصادی برای طبقات مختلف جمعیتی (جوان، میانسال و پیر) داشتهایم؟
آیا نیروی کار (5 میلیون جوان بیکار که بخش اعظم آنها فارغالتحصیلان دانشگاهها هستند) امکان اشتغال و کسب درآمد و در نهایت فضای امن و آرام برای تشکیل خانواده را دارند؟ اینها سوالاتی است که تکانههای آنها باید لرزهای شدیدتر بر پیکر سیاستگذاری ما وارد کند تا پیری جمعیت که به قول قدیمیها نه به بار است نه به دار!!
مطالعات متعدد نشان دادهاند که رشد جمعیت در کوتاهمدت اثر منفی بر رشد اقتصادی دارد. آیا وضعیت اقتصادی امروز ما تا چند سال آینده آمادگی تحمل این اثر منفی را دارد؟ همچنین مطالعات متعدد نشان دادهاند که با وجود داشتن سرمایه انسانی پیری جمعیت تهدیدی جدی برای رشد اقتصادی نیست. آیا بسترهای مناسبی برای پرورش و ایجاد سرمایه انسانی داریم؟
نتایج آماری مطالعه انجام شدهام نشان داده که رابطه معناداری بین رشد اقتصادی ایران و تعداد دانشجویان وجود ندارد. آیا این تاییدی بر گسستگی بین بازار کار و فارغالتحصیلان دانشگاهها نیست؟ از نتایج آماری دیگر این مطالعه رابطه منفی بین رشد اقتصادی و جمعیت شاغل است. آیا این وضعیت نشاندهنده ناسازگاری بازار کار و فضای نامناسب کسبوکار نیست؟
لازم است سیاستگذاران و برنامهریزان کشور بخش سیاستی این موضوع را کمرنگتر کنند و با برنامهریزیهای دقیقتر چارهای بیندیشند که وضعیت بهتر شود. شواهد و وضعیت موجود بههیچوجه تاییدکننده اعمال سیاستهای تشویقی نیست. با تامل در اوضاع اجتماعی جمعیت ایران و مشکلات عدیدهای که با آن دستبهگریبان است مشکلاتی چون بیکاری و بالا رفتن سن ازدواج جوانان تاييد خواهد کرد که برقراری سیاست تشویقی راهي مناسب برای حل مشكلات کشور نیست.
از طرفی، اعمال سیاستهای تشویقی در بین جمعیت با توان مالی و فرهنگی بالاتر راهحل مناسبتری از تشویق همگانی در طبقات مختلف درآمدی و فرهنگی جمعیت است؛ تجربهای که برخی کشورها استفاده کردهاند.
باید علاوه بر موضوع کمیت جمعیت به وضع کیفی آن و شاخصهای مهم اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی آن که در آینده این کشور سهم بسزاتری از تعداد دارند نیز، توجه کرد. سخن پایانی اینکه در شرایط حاضر اقتصادی کشور اعمال سیاستهای تشویقی در حد گسترده و بدون محدویتهای لازم چندان سنجيده نيست.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید