شما اینجا هستید: صفحه اصلی مدیریت بازرگانیاتاق بازرگاني، آيينه تجارت يا ابزار قدرت؟

اتاق بازرگاني، آيينه تجارت يا ابزار قدرت؟

اتاق بازرگاني، آيينه تجارت يا ابزار قدرت؟

نویسنده : تقی بهرامی نوشهر

عدم رعايت اصول آزموده شده مديريتي را مي‌توان سرآغاز گرفتاري‌هاي آينده اين اتاق دانست

با توجه به تحولات گسترده و پرشتاب اقتصادي در دنيا، ضرورت برنامه‌ريزي و حضور پرشور اتاق بازرگاني و صنايع و معادن در عرصه‌هاي بين‌المللي در آستانه تحولات بزرگ ساختاري اقتصاد كشورمان، بيش از پيش نمايان مي‌شود، با يادآوري ضرورت فلسفه وجودي اين نهاد مردمي، حساس و سرنوشت‌ساز، اهميت پرداختن به اصل 44 در مرحله ورود به سازمان تجارت جهاني و ديگر حوزه‌هاي مربوطه چون مالكيت معنوي و سرمايه يا رقابت در عرصه‌هاي صادرات و... كاملا مشهود است.

 

محدوده فعاليت‌هاي چنين تشكل‌هايي از جمله مياديني است كه يا نبايد وارد آن شد يا در صورت ورود به آن بايد انسجام و يكپارچگي در خدمت جريان كار قرار گيرد، به هيچ عنوان نمي‌شود در چنين آوردگاه‌هايي به صورت كژدار و مريز برخورد كرد.

 

جگري داري اگر گام به دريا بگذار

 

گوهر عشق گلوبند نهنگ است اينجا

 

تيم‌هاي اجرايي اتاق بايد با تمام وجود صرف‌نظر از نوع كار، بدون سپر و بي‌محابا (با در نظر گرفتن اصول رقابتي و سازنده) خود را درگير كنند.

 

حتي گروه‌هايي كه فعاليت‌ اعضاي آنها با هم مرتبط است بايد به طور منظم با مشاركت‌ هماهنگ و سازنده در جلسات و با درگيري در مباحثات، كارگروهي خود را هميشه و به روز، با طراوت و تازه نگه دارند، چرا كه نا هماهنگي مبين بي اعتمادي اعضا به يكديگرو نشانگر هراس آن‌ها از رويارويي با واقعيت است كه در هر صورت؛ نتيجه‌اي جز ركود و كاركرد منفي نخواهد داشت، امروزه انتقاد ساختاري به صورت يك اصل مهم شناخته و نهادينه شده است.

 

سازنده بودن روند انتقاد به هم، اصلي است كه به تجربه و بارها به اثبات رسيده است.هراس از انتقاد و بازخواست توسط همكاران مبين ارتجاع و ركود و رخوتي تمام‌عيار است كه به هيچ‌عنوان شايسته نهادهايي چون اتاق بازرگاني نيست.

 

عدم رعايت اصول آزموده شده مديريتي و كارگروهي را مي‌توان سرآغاز گرفتاري‌هاي آينده اين اتاق دانست كه هنگام بروز آن گرفتاري‌ها، تمام انرژي اعضا صرف آرام نگاه داشتن فضاي داخلي خواهد شد و ديگر انرژي براي انجام امور اصلي كه فلسفه ذاتي اتاق را شكل مي‌دهد نخواهد ماند.

 

شايد توصيه به همكاران و كاركنان اتاق به رعايت مكارم اخلاقي (در اين مقال) به نوعي كودكانه تلقي شود ولي در اصل با به چشم داشتن عينك نزاكت و ادب مي‌توان از بروز مصايب گوناگوني كه به خاطر مسائل شخصي حادث مي‌شود، پيشگيري كرد.

 

گاه حرف‌هايي در ميان اعضا رد و بدل مي‌شود كه به ضرورت اختلاف آني و لحظه‌اي به زبان آورده شده و چه بسا گوينده، خود با آنچه كه به دليل احساسات به زبان رانده مخالف باشد، شناخت اين گونه مسائل مي تواند اعضا را براي مقابله با آن تجهيز كند. چنانكه استدلال‌ جاي اشتباه را بگيرد. «هر كس ممكن است اشتباه كند» اصل مهمي است كه بايد آويزه گوشي كسي باشد كه مي‌خواهد تجربه كار گروهي داشته با شد، توانايي و بزرگي در عرصه تفكر و انديشه در فروتني است، شهامت پذيرفتن اشتباهات خود و اقرار به آن با خواستن پوزش به هنگام بروز مسائلي از اين دست شاه‌كليدي است كه درهاي صعب‌العبور كاميابي را در يك حركت تيمي يكي پس از ديگري بازخواهد كرد.

 

معتمدترين افراد كساني هستند كه شهامت پذيرفتن اشتباهات خود را دارند و از نعمت قدرت بخشش بهره‌مندند.

 

اعضاي تيم‌هاي يكپارچه ضعف‌ها و قوت‌هاي يكديگر را به درستي مي‌شناسند و در اشاره به آنها دست خوش دودلي و ترديد نمي‌شوند و همچنين تا اندازه‌اي از سرنوشت يكديگر آگاهند و به همين خاطر زمينه تفكر و رفتار همديگر را كم و بيش به تناسب ميزان آشنايي و تجربه كاري‌شان مي‌شناسند، بسياري مدعي ضرورت اهميت شفاف‌سازي در اتاق هستند ولي وقتي كاري انجام نشود و كدورت همچنان مستولي بر عملكردهاي يك نهاد باشد چگونه مي‌توان شعار شفاف‌سازي را از چارچوب يك شعار فراتر دانست دليل ناكارآمدي تعدادي از عزيزان كه به‌زعم خود شفاف‌سازي را دليل حل مشكلات مي‌دانند و با اين وجود نمي‌توانند كاري از پيش ببرند، چه چيزي مي‌تواند باشد جز عدم شناخت اصل شفاف‌سازي. براي توصيف رسالت راهبردي در محدوده ارزش‌ها و هنجارهاي اتاق، استخدام واژگان لوكس و ويتريني كافي نيست. توافق بر سر انگاره‌هاي رسالت راهبردي مستلزم دستيابي به وحدت نظري است كه بهره‌مندي از آن نيازمند شناخت دقيق يكديگر، وقوف به راه‌هاي رسيدن به هدف و در نهايت شناخت همه جانبه اهداف موردنظر و مهم‌‌تر از همه رسيدن به قدرت تمييز اولويت در اهداف بنا به ضرورت كاركردها و نيازمندي‌ها است، دستيابي به فرهنگي مشترك، ادبياتي يگانه و مفروضاتي گروهي توسط نمايندگان اتاق در همه رده‌ها باعث مي‌شود كه قدرت تمييز بالا رفته و مسائل مهم از مسائل پيش پاافتاده تفكيك شود و همچنين فرصتي پديد آيد كه بدون نياز به نظارت دائم نمايندگان اتاق، تصميمات لازم توسط گروه‌هاي رهبري اتخاذ و گره‌هاي ساختاري يكي پس از ديگري به سر انگشتان تدبير گشوده شود تا نيازي نباشد كه آن گره‌ها را به دندان انداخت و شاهد بروز مشكلات ديگري بود كه از پس مشكلات قبلي عارض مي‌شوند. در اين صورت گروه رهبري به نوعي خلاصه و چكيده كل اتاق و كل اتاق را مي‌توان گروه رهبري تلقي كرد.

 

رسيدن به فرهنگ مشترك مي‌تواند ره‌آوردهايي بسيار مهمتر از اين هم داشته باشد كه در حوصله اين مقال نمي‌گنجد، وقتي حس يگانگي و وحدت نظر در اتاق مشهود باشد خود به خود فضاي آن به شفافيتي وصف‌نشدني دست پيدا خواهد كرد. اگر مديريت اتاق با خيال آسوده اختيارات و مسووليت‌ها و فرصت‌هاي خدمتگزاري را به تناسب تخصص‌ها و عقايد اعضا به آنها تفويض كند، به خدمت گرفتن منابع مالي و منابع بي بديل انساني اتفاق خواهد افتاد. برخورداري از نعمت هم افزايي همان اتفاق مباركي است كه از چشمه تجميع عقايد و آرا و رسيدن به اهداف و يافته‌هاي مشترك، آب مي‌خورد كه در اتاق‌هاي بازرگاني بسياري از كشورهاي ديگر اتفاق افتاده، اما متاسفانه به علل مختلف دست آورد اتاق ما تا به حال عدم كارايي بوده است.

 

نمايندگان اتاق‌ها به ميزان چشمگير در كنار وحدت كلي به نوعي خودگرداني دست مي‌يابند، مي‌دانند حدود و مرزشان كجاست و چه وقت بايد پيش از تصميم‌گيري از رهنمودهاي گروه رهبري سود بجويند و چه وقت خود به تنهايي اقدام كنند. در حقيقت به نوعي وحدت متقابل دست مي‌يابند به طوري كه مي‌شود گفت: هر فرد كل اتاق است و كل اتاق يك فرد، قانون همه براي يك نفر، يك نفر براي همه.

 

وقتي كه اين تحول تا به اين حد موثر است چرا نمايندگان اتاق از اين ابزار براي شفافيت بخشي به فضاي فعاليت خود بهره نمي‌برند؟ به دليل اينكه بسياري از آنها در اهميت و ارزش انعطاف‌پذيري اغراق مي‌كنند و چون خواهان تسريع افعال و اعمال اتاق هستند از تعيين جهت‌گيري‌ها محروم مي‌مانند، (يعني آنطور كه بايد كار را جامع و كامل انجام نمي‌دهند).

 

عجبا كه اتاق‌هاي برخوردار از توان مديريتي و ساختاري، به محض اينكه متوجه ضرورت تغيير مسير شوند بدون دو دلي و ترديد مسير را تغيير مي‌دهند و ايده يا پاسخ جديد را به صورت شفاف و روشن مطرح و جايگزيني مي‌نمايند، چرا كه به درستي قدرت حاصل از شفافيت با قدرت حاصل از ابزارهاي ديگر قابل قياس نيست. شفافيت مسير و فضاي عملكرد يك تشكل، زمينه‌ساز جلب نمايندگان خبره است و همچنين زمينه‌ساز پاسخگويي به سوالات و مشكلات است كه به يك رشته پرسش‌هاي مطرح شده مربوط مي‌شود.

 

امروز بايد از خود سوال كنيم فلسفه وجود اتاق ايران چيست؟

 

ارزش‌هاي بنيادين و غيرقابل جايگزين آن كدام‌ها هستند؟

 

ماهيت كسب و كار در اصل چيست؟

 

رقباي واقعي خارجي ما كدامند؟

 

رويكردهاي اتاق ما چه تفاوت‌هايي با رويكردهاي اتاق‌هاي رقبا دارند؟

 

اهداف امروز، امسال و چهار سال آينده اتاق چيست و چه بايد باشد؟

 

چه كسي بايد چه كاري انجام دهد تا اتاق به اهداف امروز، امسال و همچنين چهار سال آينده برسد؟

 

البته ممكن است پاره‌اي از اين پرسش‌هاي محرمانه و غيرقابل طرح باشند و پاره‌اي نيز مصلحتي بوده و به ضرورت روز پاسخي داشته باشد اما همه آنها مهم هستند، چرا كه اصل موضوع اين است كه اتاق سالم در هر برهه مي‌تواند براي هر يك از اين پرسش‌ها، پاسخ مقتضي و روشني داشته باشد، اگر اتاق نتواند پاسخ اين پرسش‌ها را به صورت روشن و كامل ارائه دهد، يقينا در چنگال سردرگمي و دو دلي گرفتار خواهد آمد، شيوه دستيابي به شفافيت اتاق كانوني كردن جوهره هر پرسش و گرفتار نشدن در چنبره وسوسه بازي كردن با پاسخ وورز دادن آن است اگرچه ممكن است در وهله اول كمي نامربوط به نظر برسد اما پاسخ به اين پرسش‌ها تقريبا زمينه‌ساز هر تصميم حائز اهميت و درستي است كه مي‌تواند به نوعي در سرنوشت اتاق و نهايتا در سرنوشت اقتصادي و رفاه كشور موثر باشد، بايد به افرادي كه طالب ارائه راه‌كار و انجام خدمت هستند، پس از انجام بررسي‌هاي لازم فرصت ظهور و حضور داد، تا با پيدايش شيوه‌هاي نوين، راهبردهاي نو شكل گيرد، بديهي است كه اين عرايض، درد دل بسياري از نمايندگان ديگر اتاق است و آنها هم علاقه‌مند تحقق آرزوهايي از اين دست براي ارتقاي سطح كيفي اتاق هستند كه گامي بلند در آبادي اين آب و خاك و آزادي هرچه بيشتر آن از بند خوفناك فقر و وابستگي‌ها است.

 

*منبع: روزنامه دنیای اقتصاد