شما اینجا هستید: صفحه اصلی مدیریت ریسکمديريت ريسك در تجارتهاي خٌرد

مديريت ريسك در تجارتهاي خٌرد

مديريت ريسك در تجارتهاي خٌرد

منبع: سايت مردمان

مديريت ريسك در تجارتهاي خرد

مديريت ريسك عبارت است از تشخيص، اندازه گيري، و ارزيابي خطرات احتمالي و ايجاد تدابيري به منظور مديريت آنها با در نظر گرفتن حداكثر ميزان موفقيت. اين امر به طور اخص ارتباط تنگاتنگي با استفاده بهينه از تكنيك هاي تجاري، الگوبرداري هاي متعارف اقتصادي، و بررسي هاي مالي برقرار مي كند.

روشن است سودي كه از هر سرمايه گذاري بدست مي آيد معمولاً به ميزان ريسكي كه سرمايه گذار در ابتداي كار پذيراي آن مي شود، بستگي دارد.

سرمايه گذاران در صورتي حاضر به پذيرفتن ريسك هاي بزرگ خواهند بود كه در نهايت كار به سودهاي كلان دست پيدا كنند؛ و اين همان پاداش خطر پذيري و حق ريسك كننده است.

اما نكته اي كه بيش از پيش بايد به آن توجه داشت، نوع ريسك است. بايد توجه داشت كه ريسك هاي غيرقابل قبول يكي از بزرگترين دشمنان بزرگ تجارت هاي كوچك محسوب مي شوند. مشكل اساسي بسياري از تجار و سرمايه گذاران اين است كه نمي توانند تشخيص صحيحي از ماهيت ريسك هايي كه با آنها روبرو هستند، داشته باشند و به همين دليل قادر نخواهند بود خطري كه ممكن است يك موقعيت ريسكزا براي بقاي تجارت آنها در بر داشته باشد را دريابند. در نتيجه آنها معمولاً پذيراي ريسك هايي مي شوند كه قابل حل و فصل نبوده و به جاي اينكه قبول ريسك مورد نظر به سود آنها باشد، ضربه ي مهلكي به كسب و كار آنها وارد مي كند. مديريت بهينه ي ريسك نه تنها به خودي خود از كسب و كار شما محافظت مي نمايد بلكه نظر بسياري از مشتري ها را نيز به سوي شما جلب مي نمايد.

 

در حاليكه افراد همه روزه با ريسك هاي متفاوتي در اطراف خود روبرو هستند، مي توان اظهار داشت كه از جمله مهمترين ريسك هاي موجود، ريسك تجاري است كه از پرمخاطره ترين انواع خود محسوب شده و مديريت و كنترل آن بسيار دشوار مي باشد. صاحبان تجارت براي هرچه كمتر كردن ريسك هاي موجود تلاش كرده و سعي مي كنند از طريق بيمه ي عمر، بيمه خدمات درماني، بيمه بيكاري، بيمه مسئوليت و غيره خطرات احتمالي كه ممكن است در حيطه ي شغلي آنها بوجود آيد را بپوشانند. اين افراد حاضرند تا با خريد بيمه هاي مشابه ساير خطرات موجود در زمينه ي دارايي هاي مادي را از ميان بردارند. اما متاسفانه هيچ گونه بيمه اي در مقابل تصميمات نادرست تجاري وجود ندارد! صاحب تجارت موظف است به منظور هرچه كوچكتر كردن تاثيرات منفي تصميمات نادرست و نامتعارف، يك شيوه ي سازمان يافته را بكار بگيرد تا به واسطه ي آن تصميمات خوب را افزايش داده و خود را به سود هاي بيشتر برساند. او همچنين بايد به اين نكته توجه داشته باشد كه در كار هم سود وجود دارد و هم ضرر بنابراين نبايد اساس زندگي شغلي خود را به غبطه خوردن بر روي تصميمات بدي كه مي توانسته از آنها خودداري كند، بگذراند.

 

همانطور كه در بالا به آن اشاره شد، در سيستم ها و ارگانهاي موفق هميشه يك برنامه مدون براي مديريت موقعيت هاي خطرزا وجود دارد. اين رويكرد سازمان يافته تنها مسئول شناسايي و اداره ي ريسك ها نيست. يك چنين رويكردي شانس اتخاذ تصميمات متعارف را نيز افزايش مي دهد و در عين حال كيفيت و سوددهي امور را نيز در تمام موارد تحت بررسي قرار مي دهد. منظور از رويكرد سازمان يافته اين است كه كليه ي تصميم گيري هاي تجاري به طور جداگانه مورد تحليل و موشكافي قرار بگيرند و ساختار آنها به صورت ريشه اي تشريح گردد. كارفرما بايد به درستي بداند كه يك تصميم خاص دقيقاً پيرامون چه مطلبي گرفته شده است و تلويحات عيني آن چه حوزه هايي را پوشش مي دهند.

 

يك مثال رايج در اين زمينه كه مسئله ي جذب مشتري است. يكي از چالش برانگيزترين مراحل كار متقاعد كردن مشتري براي همكاري و كشاندن او پاي ميز قرارداد مي باشد. اشتباهي كه بسياري از صاحبان مشاغل دچار آن مي شوند اين است كه براي جذب مشتري يكسري قراردادهايي را تنظيم مي كنند كه نمي توانند از عهده ي آن برآيند. اين افراد تمام تمركز خود را به مشتري معطوف مي نمايند و ساير جوانب كار را در نظر نمي گيرند. از آنجاييكه نمي خواهند موقعيت حاضر را از دست بدهند، پيشنهاد هايي مي كنند كه چندان به نفعشان نيست و به تصور خويش طرف مقابل را مجاب به پذيرفتن مي نمايند. نهايتاً زمان تحويل پروژه فرا مي رسد و آنها نمي توانند طبق قرارداد كار خود را تحويل دهند و رضايت مشتري را جلب نمايند به همين دليل ملزم به پرداخت قرامت هاي سنگين تر با احتساب به اتلاف وقت و انرژي بيشتر مي شوند.

 

از سوي ديگر با ارائه ي يك رويكرد سازمان يافته در همان ابتداي كار و پيش از عقد قرارداد، كليه مواضع موجود مورد بررسي قرار گرفته و تمام زواياي آن سنجيده مي شود. با بكارگيري اين رويكرد، آمار و ارقام تحليلي بدست آمده و همه چيز به عهده ي شانس و اقبال گذاشته نمي شود. با اتكا به شيوه ي فوق بهترين/ بدترين نتيجه ممكن نيز محاسبه شده و در اختيار كارفرما قرار مي گيرد و او با دانش كامل از موفقيت/ شكست و آگاهي به عواقب كار پذيراي ريسك مورد نظر مي شود. اين امر به او كمك مي كند تا در دام قراردادهايي كه غير قابل مديريت هستند گرفتار نشود.

 

البته در مثال فوق همانطور كه اشاره شد بهترين نتيجه اي كه مي توان از قرارداد گرفت هم تحليل مي شود اما هر يك از اين ارزيابي ها دلايل خاص خود را دارد. "بدترين" نتيجه براي محافظت از اساس شركت مورد بررسي قرار مي گيرد و "بهترين" نتيجه هم از اين نقطه نظر كه آيا سودهاي احتمالي آنقدر زياد هستند كه ارزش پذيرفتن ريسك را داشته باشند مورد بازبيني قرار مي گيرد. اگر نتيجه ي كار تنها يك قرارداد نادرست با سود كم باشد، صاحب سرمايه متوجه شده و ريسك نامتعارف را نمي پذيرد. نگاه انداختن به سناريوي بهترين/ بدترين نتيجه به منظور ارزيابي ميزان ريسك براي بررسي مقابله اي نيز سودمند است. مسئله اي كه صاحب تجارت به دنبال آن مي باشد اين است كه متوجه شود كداميك از "بهترين ها" سود زيادي را عايد شركت مي كند و كداميك از "بدترين ها" باز هم اجازه ي محافظت از شركت را مي دهند. معمولاً در هر زمان چندين گزينه انتخابي و فرايند عملياتي متفاوت پيشروي كارفرما وجود دارد و آناليز كردن ساختاري و هسته اي احتمالات مختلف خوب / بد به او اين اجازه را مي دهد كه ريسك ها را تعديل ساخته و بهترين كارهايي را كه مي تواند انجام دهد در جدول اولويت هاي شغلي طبقه بندي نمايد. با توجه به يك چنين تجزيه و تحليلي و با احتساب به اين امر كه شركتش در حفاظت كامل به سر مي برد مي تواند كار خود را جلو پيش ببرد و تمام تلاش خود را بر روي بدست آوردن بهترين نتايج ممكن متمركز نمايد.