شما اینجا هستید: صفحه اصلی طبقه بندی نشدهآثار خارجی شبکه ای

آثار خارجی شبکه ای

آثار خارجی شبکه ای

اس.جی.لیبووتیز* استفان مارگولیس** مترجم: محسن رنجبر * اس.جی.لیبووتیز، استاد دانشکده مدیریت دانشگاه تگزاس ** استفان مارگولیس، استاد دپارتمان اقتصاددانشگاه ایالتی کارولینای شمالی است.       

روزنامه دنیای اقتصاد ( www.donya e eqtesad.com)

آثار خارجی توجیه کننده قوانین ضد انحصار نیست ....     

● آثار شبکه ای چیست؟

 

تغییر در منافع یا رفاه یک مصرف کننده، در نتیجه تغییر تعداد مصرف کنندگان یک کالا را اثر خارجی شبکه ای می نامند.

 

مثلا، اگر استفاده از دستگاه های فکس افزایش یابد، ارزش این دستگاه ها برای دارندگان آن به دلیل افزایش امکان استفاده از آن، به طور فزاینده ای بالا می رود. این امر سبب می شود که بتوان ارزش یک کالا برای مصرف کننده ها را به دو بخش مجزا تقسیم کرد. بخشی که در این مقاله با عنوان ارزش خودکفایی (ارزش آتارکی) به آن اشاره می شود، ارزشی است که به واسطه خود محصول (حتی اگر محصول کاربر دیگری نداشته باشد) ایجاد می شود. بخشی که ارزش تقارنی نامیده می شود ارزش اضافی است که در نتیجه امکان وجود رابطه متقابل بین کاربران محصول به وجود می آید و همین ارزش است که آثار شبکه ای را به وجود می آورد.

 

مثالی را در این رابطه بررسی می کنیم. هم اکنون، کارشناسان در حال بررسی این نکته هستند که با توجه به این که شبکه محصولات اپل به سرعت در حال کوچک شدن است آیا شرکت کامپیوتری اپل می تواند به حضور خود در بازار ادامه دهد یا خیر. از آن جا که این شرکت، هنوز جزو بزرگ ترین تولیدکنندگان کامپیوترهای شخصی است و می تواند از صرفه های مقیاس استفاده کند و از آن جا که محصولات این شرکت از کیفیت بالایی برخوردارند، لذا خطر حذف از بازار تنها به این واقعیت مربوط است که شبکه کاربران کامپیوترهای اپل در حال کوچک شدن است. به عبارت دیگر، به نظر می آید که ارزش تقارنی کامپیوترهای اپل، بسیار کم است.

 

قبل از ادامه بحث باید آثار شبکه ای دقیق تر تعریف شود. تنها در صورتی که فعالان بازار نتوانند آثار شبکه ای را درونی کنند، می توان این آثار را آثار خارجی شبکه ای دانست. متاسفانه واژه «اثر خارجی» در مطالعات مربوط به اقتصاد شبکه با دقت چندانی مورد استفاده قرار نگرفته است (در ادبیات اقتصادی، آثار خارجی درونی نشده اند و زمانی که این آثار درونی شوند دیگر به آنها اثر خارجی اطلاق نمی شود، اما در مطالعات مربوط به اقتصاد شبکه این تمایز در نظر گرفته نشده است.م).

 

بسیار کم پیش می آید که مصرف کنندگان منفرد یک محصول، بتوانند اثر بهره گیری از شبکه ای با اعضای بسیار را درونی کنند، اما صاحب شبکه می تواند چنین آثاری را به خوبی درونی سازد. زمانی که صاحب یک شبکه (یا تکنولوژی) بتواند این گونه آثار شبکه ای را درونی سازد، دیگر نمی توان آنها را آثار خارجی نامید. این تمایز که اولین بار لیبووتیز و مارگولیس (۱۹۹۴) مطرح کردند و هم اکنون از سوی برخی نویسندگان مثل کاتز و شاپیرو پذیرفته شده است، هنوز به صورت عمومی رعایت نمی شود.فارغ از ملاحظات مربوط به تعریف، اهمیت آثار شبکه ای، عمدتا ناشی از این باور است که این آثار به صنایع جدید و دارای تکنولوژی پیشرفته که ویژگی هایی متفاوت با دیگر کالاها دارند اختصاص دارد. مشکلات گوناگونی در رابطه با آثار شبکه ای مطرح شده اند. مهم ترین آنها این است که بازارها به جای کالاها یا شبکه های برتر، کالا یا شبکه بدتر یا نازل تر را برمی گزینند. لذا اگر آثار شبکه ای را ویژگی نوعی تکنولوژی های مدرن در نظر بگیریم، اغلب تئوری ها حاکی از آن است که بازارها، برای مدیریت کردن آثار این تکنولوژی ها کافی نیستند.

 

مفهوم اثر خارجی شبکه ای، در آثار مربوط به استانداردها نیز به کار برده شده است. در این آثار تمرکز عمده بر انتخاب یک استاندارد صحیح معطوف می گردد. این مفهوم همچنین نقش مهمی در آثار مربوط به وابستگی به مسیر داشته است (در مدل های وابستگی مسیر، فرایندهای اقتصادی به سمت یک تعادل یگانه و از قبل معین حرکت نمی کنند، بلکه نقاط تعادلی احتمالی معتقدند و این که تعادل در کدام نقطه ایجاد شود به رخداد های تصادفی و نقطه شروع بستگی دارد).

 

در ادبیات مربوطه، دو نوع اثر شبکه ای تعریف شده است. آثار مستقیم شبکه ای، شامل اثر مستقیم و فیزیکی تعداد خریداران یک کالا بر ارزش آن می شوند (مثال دستگاه های فکس را به یاد آورید). آثار شبکه ای غیرمستقیم، آنهایی هستند که با واسطه بازار ایجاد می شود. مثل مواردی که با افزایش تعداد کاربران یک محصول (مثلا پرینتر)، میزان کالاهای مکمل در دسترس (در این مثال، کارتریج ها) افزایش یافته یا قیمت آنها کاهش می یابد. با این وجود، در آثار اولیه مربوط به اقتصاد شبکه، این تمایز در مدل ها لحاظ نمی شد. مثلا در توابع پیامد مربوط به آثار شبکه ای، تمایز میان آثار شبکه ای مستقیم و غیرمستقیم نادیده گرفته می شد. امروزه عموما پذیرفته شده که این دو نوع اثر خارجی، نوعا کاربردهای اقتصادی متفاوتی دارند و درونی سازی آثار شبکه ای مستقیم و غیرمستقیم، کاملا از یکدیگر متفاوت اند. طبیعت آثار شبکه ای غیرمستقیم، عموما مالی(pecuniary) است و لذا نباید آنها را درونی کرد. اگر آثار خارجی مالی درونی نشوند زیان مرده به بار نخواهد آمد، اما اگر آنها را درونی کنیم انحصار خرید یا انحصار فروش ایجاد می شود. متاسفانه در ادبیات مربوط به آثار خارجی شبکه ای همچنان اشتباهات اولیه درباره آثار خارجی مالی تکرار می شود. برای تحلیل آثار خارجی مالی به (Young (۱۹۱۳)، Knight (۱۹۲۴ و (Ellis and Fellner (۱۹۹۶ رجوع شود.

 

به علاوه در این مطالعات، توجه عمده معطوف به تعدیل نهایی سطح فعالیت شبکه نبوده، بلکه بر انتخاب میان شبکه های رقیب تمرکز شده است. در ادامه بحث به این مطالب می پردازیم.

 

● سطوح فعالیت های مرتبط با شبکه

 

در کارهای هاروی لایبنشتاین، بسیاری از بحث های مربوط به آثار شبکه ای آورده شده است. نتیجه گیری اصلی مقالات وی این است که اگر افزایش اندازه بازار برای مصرف کننده ها ارزش مثبت داشته باشد، منحنی های تقاضا با کشش تر خواهند شد.

 

یکی از شاخه های آثار مربوط به شبکه های مدرن را می توان در چارچوب کاری لایبنشتاین یافت. در تحقیقات وی، مدل های مختلف اقتصادی با لحاظ آثار شبکه ای دوباره بررسی شده اند. به عنوان مثال، بررسی آثار شبکه ای تغییراتی را در تحلیل تاثیر کپی غیرمجاز نرم افزار، ایجاد کرد. کپی غیر مجاز با افزایش اندازه شبکه ارزش نرم افزار را برای کاربران مجاز بالا می برد، به گونه ای که احتمالا هرگونه ضرر ناشی از کپی غیرمجاز جبران می شود.

 

تفاوت بین اثر شبکه ای و اثر خارجی شبکه ای در این است که آیا اثر ورود یک مصرف کننده جدید به شبکه درونی می شود یا نمی شود. از آنجا که در ادبیات آثار خارجی اثر تقارنی تقریبا همیشه مثبت فرض می شود، لذا ارزش اجتماعی حاصل از اضافه شدن یک کاربر جدید به شبکه، همیشه از اثر فردی و خصوصی آن بزرگ تر خواهد بود. بنابراین اگر آثار شبکه ای درونی نشوند، اندازه تعادلی شبکه از اندازه بهینه آن کوچک تر خواهد بود. مثلا اگر شبکه کاربران تلفن، به تملک کسی درنیامده بود، احتمالا از اندازه بهینه آن کوچک تر می شد، زیرا هیچ عاملی، فوایدی که یک عضو جدید شبکه برای دیگر اعضا ایجاد می کرد را صاحب نمی شد. در مقابل،اگر آثار شبکه ای منفی بودند، اثر خارجی سبب می شد که اندازه شبکه ها به مقداری بزرگ تر از اندازه بهینه میل کند) اگر شبکه ها به مالکیت کسی درآیند، این آثار درونی شده و تحت شرایط مشخص، اندازه شبکه در حالت حداکثرسازی سود از لحاظ اجتماعی بهینه خواهد بود. در این رابطه، به مقاله ۱۹۹۵ نویسندگان مقاله حاضر رجوع شود.)

 

شاید تعجب آور باشد که مساله درونی سازی آثار خارجی شبکه ای، به میزان بسیار زیادی با مساله گزینش میان شبکه های رقیب که در بخش بعد بدان خواهیم پرداخت، نامرتبط است. اگر آثار شبکه ای مثبت باشند، جمع کل شبکه ها بسیار کوچک تر از اندازه بهینه خواهند بود. بنابراین سهم نسبی رقبای موجود در بازار نیست که تحت تاثیر تفاوت میان ارزش های خصوصی و اجتماعی از سطح بهینه قرار می گیرد، بلکه سطح کلی فعالیت شبکه است که تاثیر می پذیرد. این نکته کاملا با ادبیات مرسوم آثار خارجی تطابق دارد. به دلایلی که بعدا بررسی خواهیم کرد، کوچک بودن شبکه از درونی نشدن آثار شبکه ای نشات می گیرد.

 

اندازه شبکه، موضوع مهم و قابل ملاحظه ای است که در ادبیات آثار خارجی شبکه ای، توجه چندانی آن نشده است. دلیل این امر، شاید آن باشد که اندازه شبکه در مدل های مرسوم اقتصادی، به خوبی بررسی شده است.

 

● انتخاب میان شبکه های رقیب با بازده صعودی

 

در مطالب مربوط به آثار خارجی شبکه ای توجه زیادی به صرفه های به مقیاس معطوف شده است. آثار شبکه ای مثبت (به معنی بالا رفتن ارزش ایجاد شده برای مصرف کنندگان در جریان بزرگ تر شدن بازارها)، به صرفه های به مقیاس در سطح بنگاه ها بسیار شبیه اند. اگر تحلیل خود را با این فرض آغاز کنیم که بنگاه ها، کالاها (شبکه ها)ی مشابه، اما ناسازگاری را تولید می کنند و آثار شبکه ای، تنها در گروه کالاهای سازگار عمل می کنند، آنگاه رقبا (شبکه ها)یی که سهم بزرگ تری از بازار را در اختیار داشته باشند، نسبت به رقبای کوچک تر، مزیت خواهند داشت. اگر رقبای بزرگ تر، همیشه نسبت به شرکت های کوچک تر، از مزیت فزاینده ای برخوردار باشند، انحصار طبیعی به وجود می آید. این همان چیزی است که در بسیاری از مدل هایی که شبکه و استانداردها را بررسی می کنند، پیش بینی می شود.

 

اما باید متذکر شد که، آثار شبکه ای برای بروز انحصار طبیعی کافی نیستند. تنها در صورتی که هزینه های متوسط تولید بسیار کوچک، ثابت یا نزولی باشند، آثار شبکه ای برای ایجاد انحصار طبیعی کافی هستند. بسیاری از مدل های مربوطه (اگر نگوییم اغلب آنها) از هزینه های تولید چشم پوشی می کنند و لذا این نتیجه که آثار شبکه ای منجر به ایجاد انحصار طبیعی می شود در تمام این مطالعات تکرار می شود، اما باید توجه داشت که اگر بازدهی تولید نزولی بوده و این بازدهی های نزولی، بر آثار شبکه ای غلبه کند، آنگاه انحصار طبیعی به وجود نخواهد آمد و تولید کننده های رقیب در بازار فعالیت می کنند.

 

اگرچه مدت های طولانی است که اقتصاددانان امکان صعودی بودن بازده را پذیرفته اند، اما عموما اعتقاد بر این است که به جز در موارد بسیار نادر، بازده نزولی برقرار است. برخی از مدافعان مدل های آثار خارجی شبکه ای، پیش بینی می کنند که با بیشتر شدن سهم تکنولوژی های جدیدتر در اقتصاد، سهم بنگاه هایی که با بازده فزاینده تولید می کنند، بیشتر خواهد شد. برایان آرتور این نکات را بدین شیوه برای مخاطبان عمومی شرح داده است: «به طور کلی، بازده کاهنده در بخش سنتی اقتصاد غلبه دارد. بازدهی افزایشی، در بخش جدیدتر، یعنی صنایع دانش محور حکمفرما است. بنابراین با توجه به گسترش صنایع دانش محور به تکنیک های مدیریتی، استراتژی ها و قوانین متفاوتی نیاز است».

 

اگر شرایط انحصار طبیعی برقرار باشد در نهایت تنها یک بنگاه تولید می کند. به طور سنتی این گونه فرض شده است که بنگاهی که در بازار قدرت پیدا می کند و به انحصارگر تبدیل می شود، حداقل به اندازه هر بنگاه دیگری کارآیی دارد، اما این فرض در تحلیل های جدیدتر، زیر سوال می رود. در ادبیات مربوطه این مساله با فروض مختلف مدل سازی شده است. با توجه به این بررسی ها این گونه نتیجه گرفته شده که کالاهایی که بازار را در اختیار خود دارند، الزاما همان هایی نیستند که بزرگ ترین اضافه رفاه ها را به وجود می آورند.

 

صرف وجود آثار شبکه ای و سودهای فزاینده، لزوما به انتخاب تکنولوژی ناکارا نمی انجامد. بنابراین مفروضات بیشتری در نظر گرفته می شود. یک فرض رایج که می تواند احتمال انتخاب شبکه غیرکارآمد را افزایش دهد، این است که اثر شبکه ای، در میان شبکه های جایگزین متفاوت باشد. به ویژه گاهی اوقات چنین فرض می شود که آن نوعی از شبکه که در صورت بزرگ بودن شبکه، بیشترین اضافه رفاه را به وجود می آورد، همان نوعی از شبکه است که در صورت کوچک بودن، کمترین اضافه رفاه را به دست می دهد، اما این فرض درست نیست، زیرا عموما آثار تقارنی همگن اند. مثلا اگر بزرگ شدن شبکه تلفن همراه، ارزش اضافی ایجاد کند، این امر بسته به این که شبکه، دیجیتال باشد یا آنالوگ، نباید تفاوتی داشته باشد. به همین ترتیب، ارزش شبکه ای اضافه شدن یک کاربر جدید برای یک شکل خاص دستگاه ویدئو، برابر با فوایدی است که در نتیجه ایجاد فرصت های بیشتر برای مبادله نوارهای ویدئویی به دست می آیند، اما این ارزش اضافی به شکل خاص دستگاه ویدئویی انتخاب شده بستگی ندارد. اگر آثار شبکه ای، برای همه گونه های یک محصول مشخص، یکسان باشند و همه این شکل های مختلف، در یک زمان خاص در دسترس باشند، آن گاه بسیار نامحتمل است که بنگاه ناکاراتر موفق شود. مباحث مربوط به وابستگی به مسیر در این زمینه راه گشا است.

 

● محدودیت های رایج در مدل های آثار شبکه ای

 

واقعیت این است که در مدل های اثر خارجی شبکه ای، غالبا به نتایج خاصی اهمیت داده شده و آنها را برجسته می کنند. نتایجی چون بقای تنها یک شبکه یا یک استاندارد و قابل اطمینان نبودن انتخاب بازار. در مدل های رسمی، این نتایج به طور اجتناب ناپذیری، نتیجه مفروضاتی هستند که معمولا برای سادگی در تئوری اقتصادی اعمال می شوند. اما این مفروضات در آثار مربوط به اقتصاد شبکه مناسب نیستند. فرض ثابت بودن هزینه نهایی تولید و این فرض که با بزرگ شدن شبکه ارزش شبکه بدون محدودیت افزایش می یابد فروض نامناسبی هستند که در اغلب مدل های مربوط به آثار شبکه ای وجود دارند. چنین مفروضاتی سبب می شوند که در مدل ها ایجاد بنگاه های با مقیاس بزرگ اجتناب پذیر جلوه کند، اما اگر اندازه شبکه، به حدی برسد که بزرگ شدن شبکه، برای مشارکت کننده ها، ارزش اضافی به همراه نداشته باشد، در آن صورت، دیگر افزایش مقیاس، سودمند نخواهد بود و لذا بنگاه های جدید وارد بازار می شوند.

 

به علاوه منطقی نیست که بدون مطالعه و بررسی، بپذیریم که قانون نزولی بودن تولید نهایی، در صنایع با تکنولوژی جدید برقرار نیست. اگر خصوصیات مربوط به مقیاس در یک تکنولوژی، به توسعه همزمان همه عوامل تولید وابسته باشد، روشن است که محدودیت های منابع، نهایتا اندازه شرکت را محدود می کند.

 

اقتصاددانان، از دیر باز فرض کرده اند که محدودیت های مدیریتی در این رابطه حائز اهمیت هستند. محدودیت هایی که در بحران دات کام در اوایل سال ۱۹۹۷ آشکار شد، نمونه ای از تاثیر محدودیت منابع بر روی عملکرد یک شبکه است.

 

فرض غلط دیگر این است که مصرف کننده ها، سلایق یکسان دارند. اگر امکان بروز سلایق ناهمگن وجود داشته باشد، حتی اگر یکی از بنگاه ها خصوصیات انحصار طبیعی از خود بروز دهد این امکان به وجود خواهد آمد که شبکه های رقیب در کنار هم حضور داشته باشند. (مثلا اگر برخی از کاربران کامپیوتر، مکینتاش را به PCترجیح دهند و بقیه PCرا به مکینتاش ترجیح دهند، هر دو می توانند در کنار هم وجود داشته باشند.)

 

فرض نامناسب دیگر، ارزش متقارنی است که مصرف کننده ها، با ورود یک مصرف کننده دیگر به شبکه به دست می آورند. مثلا اگر اقتصاددانان ها ترجیح دهند که اقتصاددان های دیگر و نه جامعه شناس ها به شبکه بپیوندند، آن گاه ممکن است ائتلافی از اقتصاددان ها به وجود آید که دیگر برای جامعه شناسان جذابیت نداشته باشد. نکته اخیر، در بررسی نمونه های تجربی انتخاب استاندارد از اهمیت زیادی برخوردار است و در مواردی که به شرکت های چند ملیتی و دولت ها مربوط می شود نقش اساسی بازی می کند.

 

آثار شبکه ای و بازدهی های صعودی در دنیای واقع وجود همزمان آثار شبکه ای، بازده های فزاینده و نتایج بازار، به شدت دور از واقع است. اگر چه بسیاری از تکنولوژی ها به سمت انحصاری شدن پیش رفته اند (مثلا VCRهای خانگی، همگی از نوع VHSهستند)، اما برخی از این تغییرات به دلایلی رخ داده اند که واقعا چندان ارتباطی با آثار شبکه ای یا بازدهی های صعودی ندارند. عجیب نیست که در حالتی که عملکرد استانداردهای مختلف متفاوت باشد، یکی از آنها نسبت به بقیه استانداردها غلبه می یابد و دلیل آن، تنها این است که راحت تر با بازار سازگار می شود.

 

در درجه اول به احتمال زیاد وسعت (وتقارن) آثار شبکه ای، نسبت به آن چه معمولا فرض می شود، بسیار کمتر است. مثلا ممکن است برای گروه کوچکی از چند شرکت همکار، کاملا مهم باشد که از یک نرم افزار یکسان در کاربردهای مختلف استفاده کنند تا کاملا با یکدیگر تطابق داشته باشند. به همین گونه، تطابق برای کارمندان یک شرکت نیز مهم است، اما ممکن است تطابق در بقیه موارد نسبتا کم اهمیت باشد، به گونه ای که تفاوت های سلیقه ای بر آن غلبه کرده و امکان بقای چندین شبکه را به وجود آورد. به همین دلیل است که شبکه هایی که خدمات خود را به خوبی و در بازارهای مناسبی ارائه می کنند، به میزان قابل توجهی در نتیجه آثار شبکه ای آسیب نمی بینند.

 

به عنوان نمونه، نرم افزار مالیات و نرم افزار مالی را در نظر بگیرید. تاکنون، شرکت مسلط، Intuitاست که دو محصول Turbo Taxو نرم افزار مالی Quichenرا ارائه می کند. به نظر می رسد که این بازار، به سوی یک تولیدکننده واحد متمایل شده است. با این وجود، آثار شبکه ای عملا برای این محصولات وجود ندارد. مصرف کننده ها، این گونه اطلاعات را با یکدیگر مبادله نمی کنند. بنابراین می توان این پدیده را این گونه توضیح داد که این محصولات، نسبت به جایگزین هایشان «بهتر» هستند. به نحوی مشابه، در بنگاه های بزرگ، سازگاری در درون شرکت باید از اهمیت زیادی برخوردار باشد، اما سازگاری خارج از بنگاه های بزرگ، اثر چندانی نخواهد داشت. در مورد محصولاتی که اکثر مشتری های آنها، شرکت های بزرگ باشند، تولیدکننده ها با انحصار طبیعی روبه رو نخواهند شد، زیرا در فروش به چند شرکت بزرگ آثار مثبت شبکه ای به وجود نمی آید.

 

درست است که در دهه های گذشته، چند تکنولوژی با توجه به بازدهی های فزاینده تولید، کاهش های بزرگ در قیمت ها و رشد شدید در فروش را تجربه کرده اند. با این وجود، مشخص نیست که این امر، نتیجه بازدهی های افزایشی باشد. از آنجا که بزرگ ترها ارزانتر بوده اند، غالبا چنین فرض شده است که بزرگ تر بودن سبب ارزانتر بودن می شود، اما توضیحی که می توان به جای آن ارائه کرد این است که تکنولوژی با گذشت زمان، پیشرفت کرده و منحنی های هزینه متوسط را به سمت پایین منتقل کرده است. اگر اینگونه باشد، آنگاه تحلیل برعکس می شود: ارزانتر بودن، سبب بزرگ تر شدن می شود. به عنوان نمونه تاریخچه تکنولوژی های قدیمی، مثل یخچال ها و اتومبیل ها را در نظر بگیرید. این صنایع که به نظر می رسد از بازدهی کاهشی برخوردارند، در ابتدای تاریخچه شان، کاهش های شدید در هزینه را به همراه افزایش های شدید در فروش تجربه کردند (به ۱۹۴۱ استیگلر رجوع شود).

 

● دلالت های سیاستی

 

در حال حاضر تئوری آثار خارجی شبکه ای، در بسیاری از قوانین ضد انحصار ایفای نقش می کند. برجسته ترین مورد، بازرسی اداره دادگستری از مایکروسافت به خاطر رفتارهایی چون تلاش برای خرید Intuit، قرار دادن «شبکه مایکروسافت» (Microsoft Network) به عنوان یک آیکون در ویندوز ۹۵، تلاش مایکروسافت برای بیرون آوردن کنترل مرورگر شبکه از چنگ نت اسکیپ و... است. ظاهرا چنین ادعا می شود که از آنجا که نمی توان برای انتخاب بهترین استانداردها یا پدید آوردن شبکه های صحیح، به بازارها تکیه کرد، لذا ممکن است برای بررسی و کنترل تلاش های شرکت ها برای ایجاد استانداردها یا بنا نهادن شبکه ها، به دخالت دولت نیاز باشد. برخی از تئوریسین هایی که در این رابطه کار کرده اند، به برخی از مسوولان مرتبط با این بررسی ها مشاوره داده اند. مثلا برایان آرتور و گارت سالونر دو تن از نویسندگانی بودند که در دعوی علیه مایکروسافت که توسط چهار همکار ناشناس تهیه شده بود، مشاوره دادند. (به نظر می رسد که این چهار همکار، رقبای مشهور و عموما ثروتمند مایکروسافت باشند).

 

مشخص است که پتانسیل تئوری های ضد انحصاری برای سوءاستفاده رقبایی که نمی توانند در بازار به پیروزی دست یابند، بسیار زیاد است. از آنجا که تجربه این تئوری ها را تایید نمی کند، لذا به نظر می رسد که این تئوری در بهترین حالت، نارس بوده و در بدترین حالت، برای استفاده به عنوان مبنای تصمیم گیری های ضدانحصار، غلط باشد. از نظر دیگر کپی رایت و قانون حق ثبت، می توانند در مواردی که آثار شبکه ای حائز اهمیت هستند، نقش ایفا کنند. در صورتی که آثار شبکه ای درونی نشوند، احتمالا شبکه ها، بسیار کوچک خواهند بود. قوانین مالکیت فکری، یکی از ابزارهایی هستند که می توان با استفاده از آنها، آثار شبکه ای را درونی کرد. در واقع تعریف حقوق مالکیت، شیوه ای ایده آل برای درونی سازی است.

 

این که شبکه ها بتوانند با یکدیگر به رقابت بپردازند، به وجود قانون مالکیت فکری وابسته است. اگر یکی از استانداردها به ثبت برسد و دیگری خیر، استانداردی که به ثبت نرسیده اما برتر است نمی تواند بر استاندارد ثبت شده غلبه پیدا کند. زیرا تنها بنگاه صاحب استاندارد می تواند عواید ناشی از درونی سازی تمامی آثار شبکه ای را به خود اختصاص دهد. اگرچه شواهد چندانی مبتنی بر این امر وجود ندارد که استانداردهای نازل تر می توانند در مقابل استانداردهای برتر استیلا یابند، اما اگر چنین چیزی مشاهده شود می توان این گونه تحلیل کرد که استاندارد با کارآیی کمتر، به وسیله شرکتی حمایت می شود که نوعی از مالکیت، از قبیل حق ثبت یا کپی رایت را در اختیار دارند. بیشترین احتمال برای نوعی وابستگی مسیر درجه سوم در حالتی پیش می آید که یک استاندارد ثبت نشده با طرفداران پراکنده، بخواهد با استانداردی که به مالکیت درآمده است، رقابت کند. با این وجود، قبل از آنکه بتوان در مورد شرکت ها نتیجه گیری کرد، باید تحقیقات بیشتری را صورت داد.

 

● نتایج

 

آثار شبکه ای، بی شک پدیده ای مهم و واقعی است. نمونه مشهور و بسیار جالب این آثار، شبکه تلفن است. هیچ شکی نیست که ارزش خدمات تلفنی، به شدت به تعداد دیگر افرادی بستگی دارد که از این خدمات استفاده می کنند. تکنولوژی های امروزی، این مثال را به شدت گسترش داده اند. با این وجود، علاقه شدیدی که نسبت به شناخت و درک این پدیده ها وجود دارد، نباید به نتیجه گیری های نامناسب و عجولانه منجر شود. همان طور که قبلا خاطرنشان کردیم تمایز میان آثار شبکه ای و آثار خارجی شبکه ای باید در نظر گرفته شود.

 

مورد بعدی، تمایز میان آثار خارجی مالی و واقعی است. حتی در رابطه با مجموعه آثار خارجی واقعی نیز تمایز میان اندازه شبکه، محدودیت اثر شبکه ای، آثار شبکه ای برای کالاهای جایگزین، توانایی مصرف کننده های بزرگ در درونی سازی آثار شبکه ای و تفاوت های موجود در سلیقه ها حائز اهمیت است.

نهایتا باید به مجموعه ای از شرایط مربوط به اعتبار تجربی صرفه به مقیاس تولید در بسیاری از تولیدات دارای تکنولوژی پیشرفته تاکید کنیم. اگر این تولیدات، در سطوح تولید خاصی، صرفه به مقیاس نداشته باشند، ممکن است این هزینه ها منجر به از بین رفتن احتمال ایجاد انحصار طبیعی شوند. شاید مانند بسیاری از نتایج اقتصادی دیگر بهبود در هزینه های تولید، بیشتر از آنکه به بزرگ تر بودن اندازه مرتبط باشد، به باهوشتر بودن ربط داشته باشد.