جای خالی مرکز تحقیقات کار
روزنامه دنیای اقتصاد
دکتر سعید عیسیزاده *
«نرخ بیکاری جوانان15 تا 24 سال به 26درصد رسیده که دو برابر نرخ بیکاری کل کشور است. این به آن معنی است که نرخ بیکاری در منطقه بحرانزا قرار دارد.» (نقل قول از رییس مرکز آمار ایران در گزارش به شورای عالی اشتغال در دولت یازدهم) به نظر این جمله کوتاه عمق مشکل بیکاری در اقتصاد ایران را بهوضوح نشان میدهد.
اگر در اقتصاد ایران تدابیر صحیحی اندیشیده میشد، میتوانستیم با منابع بالقوهای که در اختیار داشتیم از موهبت نیروی کار جوان در کنار سایر مواهب خدادادی در جهت رشد و توسعه اقتصادی، حداکثر استفاده را بکنیم و همانند کشور چین که در حال حاضر در برخی رشتههای صنعتی از جمله تولید اسباب بازی و... متوسل به استفاده از روباتها شده، بهجای بیکاری با کمبود نیروی کار مواجه شویم! اما چرا چنین نشده و انبوه نیروی کار جوان کشور بهجای موتور رشد و توسعه، خود تبدیل به مشکل بزرگ اقتصادی حال حاضر گشته، سررشتههای مختلفی در حوزههای گوناگون سیاست، مدیریت، اقتصاد و... دارد. این نوشته کوتاه قصد ورود به آن حوزهها را ندارد.
اما هدف از این گفتار توجه به مبانی مهم تصمیمگیری بر مبنای استقرار یک یا چند نهاد مهم تاثیرگذار بر این حوزه را دارد. در دنیای کاملا تخصصگرایی امروز اهمیت وجود مراکز تحقیقاتی و پژوهشی اقتصاد، کار کاملا جاافتاده و در کشورهایی که بهنظر مشکلی به نام بیکاری وجود ندارد هم وجود مراکز متعدد تحقیقاتی مستقل و غیرمستقل در این حوزه پذیرفته شده است در این ارتباط کافی است به سوابق و تجارب کشورهای مختلف توسعه یافته و در حال توسعه نظری بیندازیم تا به اهمیت آن پی ببریم که گاهی سوابق آن به بیش از نیم قرن میرسد. پس اقتصاد ما که مشکلش در صدر همه کشورهای منطقه است نباید بهصورت جدی و موثر توجهی به اسقرار و تقویت این مراکز کند؟ و ضمن حمایت از آن بهعنوان مرکز تخصصی و کلینیک درمان بیکاری و اعمال انواع سیاستهای فعال و انفعالی بازار کار، مکانی برای گرد هم آوردن متخصصان بازار کار باشد؟ چه بسا با شکلگیری چنین مرکز تحقیقاتی تخصصی ضمن فراهم شدن مرکز مشاورهای فکری برای سیاستگذار بازار کار، از صرف هزینههای بدون مطالعه و بیهدف در این حوزه (همانند مطالعات مربوط به آمایش اشتغال) جلوگیری کند.
وجود این مراکز میتواند انگیزهای باشد تا علاقهمندان به این حوزهها با درک درست مسائل به تحقیق و پژوهش در آن پرداخته و ابزارها و تحلیلهای صحیح علمی و کاربردی را در اختیار سیاستگذار بازار کار قرار دهد. در اصل مرکز کاملا تخصصی شکل میگیرد (مثل IZAدر اتحادیه اروپا) که اولا تقاضای مشخصی برای خدمات متخصصان فراهم میکند و ثانیا وجود این مرکز باعث میشود متخصصان سایر حوزهها با مطالعه کافی در این حوزه خود را مدعی بازار کار قلمداد کند. مهمتر از همه برای متخصصان امر انگیزهای برای ترک حوزه مورد علاقه ایشان دیگر وجود نخواهد داشت. این مرکز میتواند پل ارتباطی مهمی با مراکز مشابه خارجی باشد و موجبات تبادل افکار و نظریات متخصصان مهم بینالمللی و متخصصان داخلی را فراهم آورد. برگزاری کنفرانسهای مستمر و معتبر مساله محور یکی دیگر از مزایای این مرکز تحقیقاتی است. علاوه بر آن، این مرکز میتواند در راهاندازی رشتههای کاملا تخصصی به توسعه مراکز علمی کمک شایانی کند. در این راستا بجا است دولتمردان جدید با دید بلندمدت، ضمن توجه به این مهم به راهاندازی انجمنهای تخصصی اقتصاددانان کار همت گمارد تا زمینه رشد و تربیت متخصصان بیشتری در این حوزه
فراهم شود.
* هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه بوعلی سینای همدان