شما اینجا هستید: صفحه اصلی طبقه بندی نشدهتاریخچه وال استریت و بازار اوزاکا

تاریخچه وال استریت و بازار اوزاکا

تاریخچه وال استریت و بازار اوزاکا

 

تمام بخش های اقتصاد مدرن وقف سر و سامان دادن به هزینه معاملات شده است. معاملات خرده فروشی و عمده فروشی، صنعت تبلیغات، بیمه و تامین مالی وجود دارند نه برای اینکه چیزی را تولید کنند، بلکه برای اینکه معاملات را تسهیل کنند.

 

این فعالیت ها بخش مهمی از اقتصاد مدرن را تشکیل می دهند به طوری که در ایالات متحده به حدود یک چهارم از تولید ناخالص داخلی بالغ می شوند. نوآوری در هریک از این بخش ها به معنای یافتن راه هایی برای کاهش هزینه معاملات است.

 

کارآفرینان مبتکر با پیدا کردن راه هایی برای کارکرد بهتر بازار سود های کلانی برده اند. تاجران اغلب به عنوان طراحان بازار عمل می کنند. این نوآوری ها گاهی بسیار زیرکانه است اما گاهی نیز بسیار ساده هستند یا بعد از وقوع این گونه به نظر می رسند. برای مثال مغازه داری که ضمانت بازپرداخت پول را ایجاد کرد، باعث شد که با کاهش نااطمینانی مشتری ها، تجارت برای هر کسی بهتر کار کند ضمن اینکه بدون شک با این ایده درخشان برای خود نیز درآمد کسب نمود. این نوآوری را گاهی به پوترپالمر نسبت می دهند که موسس شرکت خرده فروشی مارشال فیلد بود. وی در سال ۱۸۶۱ در شیکاگو تریبون آگهی کرد که «خریدهایی که از بنگاه من انجام شود و ثابت کننده نوعی از نارضایتی در قیمت، کیفیت یا جنس کالا باشد قابل پس دادن به مغازه دار هستند و پول خرید با خوشحالی پس داده خواهد شد.»

 

در نیویورک قرن نوزدهم، سهام و اوراق بهادار به صورت اتفاقی معامله می شد. هرکسی که می خواست اوراق بهادار بخرد یا بفروشد باید به دنبال شخصی می گشت تا با او معامله کند؛ از طریق اعلام زبانی، تبلیغات در روزنامه، یا تنها از طریق وقت گذرانی در کافه ها تا وقتی که شخص مناسبی ظاهر شود. در سال ۱۷۹۲ جان ساتون که وجود فرصت را احساس می کرد، یک بازار سهام در شماره ۲۲ وال استریت ایجاد کرد که در آن زمان یک کوچه تنگ و گل آلود بود. فروشندگان هر روز صبح می توانستند سهام و اوراق قرضه خود را بیاورند و در هنگام ظهر ساتون در قبال دریافت حق دلالی آنها را به حراج می گذاشت. حراجی ساتون، که وی آن را دفتر بازار سهام می نامید، جرقه شروع بازارهای مدرن مالی بود زیرا در نهایت تبدیل بازار سهام نیویورک شد.

 

اما تحولات بسیار سریع بود. حراج های ساتون کارآیی خود را از دست دادند زیرا سایر معامله گران شروع به سواری مجانی گرفتن از آنها کردند. آنها صرفا در این حراج ها حاضر می شدند تا افزایش قیمت ها را مشاهده کنند، سپس از فروش خودداری می کردند و سهام را با حق دلالی با نرخ های پایین تری پیشنهاد می دادند و بدین ترتیب بازار را از دست ساتون خارج می کردند. این رویه به زودی بر علیه خود شروع به کار کرد زیرا این روال به این معنی بود که سهام بسیار اندکی در حراج های ساتون معامله می شد و بنابراین نمی توانست راهنمای معناداری برای ارزش واقعی سهام باشد.

 

برای حل این مشکل، ۲۴ نفر از مهم ترین کارگزاران وال استریت توافق کردند که حراج جدیدی را ایجاد کنند. آنها سهام را با حق الزحمه ثابتی معامله می کردند. همچنین سهام را در سایر حراج ها خرید و فروش نمی کردند و این کار را صرفا در میان خود انجام می دادند. برای مدتی آنها حراج های خود را در خیابان برگزار می کردند، با نزدیک شدن زمستان به قهوه خانه تجار نقل مکان کردند و بعدها ساختمان خود را تاسیس کردند.

 

آنها برحسب تجارب خود قوانین حاکم بر خرید و فروش را فرمول بندی کردند و روش هایی را برای اعمال قرارداد و حل دعاوی ترتیب دادند. عضویت در بازار سهام محدود و پرمنفعت بود، بنابراین کارگزاران از طریق حکم اخراج قادر به کنترل خود بودند. اعضایی که در معاملات خود کوتاهی می کردند مسدود می شدند. افراد غیر عضوی که در معاملات خود با اعضا دبه می کردند در لیست سیاه قرار می گرفتند. تحت این قوانین جدید، بازارهای سهام به شکوفایی رسیدند.

 

نیم قرن قبل از اینکه ساتون حراج های خود را شروع کند، تاجران برنج در اوزاکای ژاپن، نخستین بازار معاملات آتی جهان را ایجاد کردند. در آن زمان برنج به قدری در ژاپن مهم بود که تقریبا برای خودش نوعی واحد پول به حساب می آمد. گفته می شود ایده معاملات سلف – خرید حال کالاهایی که قرار است در آینده تحویل شوند از حدود سال ۱۶۲۰ سروسامان گرفت یعنی زمانی که یک تاجر برنج از ناگویا به نام چوزیمون دوستی از سندایی در شمال ژاپن را ملاقات کرد که به قصد زیارت از ناگویا عبور می کرد. این دوست گزارش داد که اوضاع برداشت محصول برنج در شمال رو به وخامت است. چوزیمون بدون معطلی محصول آتی برنج منطقه ناگویا به صورت ۱۰درصد به عنوان پیش پرداخت و بقیه به عنوان پرداختنی در آینده را خریداری کرد. پس از برداشت محصول، وی برنج را برای چند ماه ذخیره کرد، و به محض اینکه برداشت نامناسب محصول در شمال قیمت ها را بالا برد شروع به فروش محصول کرد و سود کلانی به دست آورد. با یادگیری از مورد چوزیمون، تاجران برنج در اوزاکا در خلال قرن بعد مشخصات پیچیده و ماهرانه ای را ایجاد کردند که امروز در هر بازار آتی مدرنی نظیر بازار شیکاگو می بینیم. انجمن معامله گران حاکم بر بازار، قوانین را طراحی می کردند. شرایط قرارداد استاندارد شد به گونه ای که قراردادهای آتی به راحتی قابل معامله شدند: در قراردادها کمیت، تاریخ تحویل، و مکان درو مشخص شده بود. قیمت ها از طریق مزایده مشخص می شد. معاملات در «دفتر» بازار ثبت می شد. این بازار خود تنظیم گر بود؛ کارگزارانی که قوانین را نقض می کردند اخراج می شدند. اتاق معاملات پایاپای برای تصدیق معاملات شکل گرفت. با ایفای نقش همزمان به عنوان فروشنده برای خریدار قرارداد و خریدار برای فروشنده قرارداد، اتاق پایاپای ریسک عدم انجام معاملات را کاهش داد. در این بازار حتی خدمات اخبار مالی نیز وجود داشت: اطلاعات قیمتی به سرعت در سراسر ژاپن از طریق مخابره پرچمی، کبوتران نامه بر، و علامت دهی با دود منتشر می شد. بازار اوزاکا به گونه ای رشد کرده بود تا به نیاز همراهان خود پاسخ دهد. با معامله قراردادهای آتی، کسانی که نیاز به پول نقد داشتند می توانستند قبل از فصل برداشت برنج، به منابع مالی دست پیدا کنند و خریداران محتاط برنج نیز خود را در برابر افزایش قیمت برنج محافظت می کردند. ضمن اینکه این بازار محلی برای سرمایه گذاری شد همانطور که داستان نویسی در قرن هفدهم به نام ایهارا سایکاکو این طور ثبت کرده است: «مردم خرید و فروش های سوداگرانه ای انجام می دهند که مبتنی است بر شرایط آسمان، بادهای شامگاهی و باران های بامدادی.»

 

جان مک میلان ترجمه و تنظیم: مهدی نصرتی      

 

روزنامه دنیای اقتصاد ( www.donya e eqtesad.com)